نام های نشأت گرفته از اسب در ایران باستان 3

در این مقاله شما را با ادامه نام های ایرانیان کهن که برگرفته از نام اسب است، آشنا می کنیم. نام هایی که یادآور دوران باشکوه و با عظمت ایران کهن و البته نشان گر اهمیت اسب،‌ این حیوان نجیب و آسمانی در نزد پدران ما است.

گر شاسپ : (kereshaspa ) یعنی دارنده اسب لاغر
ویشتاسپه ( vishtaspa ) یعنی دارنده اسب چموش و رمنده
ویشتاسپ: برادر اردشیر دراز دست

گشتاسپ : کی گشتاسب ، پسر کی لهراسب ، در اوستا و پارسی باستان که بر آئین زردشت بوده وبه معنی دارنده اسب آماده است . در متنهای پهلوی بنای آذر برزین مهر ، آتش مخصوص کشاورزان به او نسبت داده شده است و دارای مقامی بلند در متنها پهلوی است .دارای اسب از کار افتاده
لهراسپ : کی لهراسب ، در کتاب مروج الذهب ، ص 140 ، نام او بهراسب آمده . لهراسب مقلب به آزاد مرد
هو اسپ : دارای اسب نیک
هوز اسپ : (= زو ← زاب)
هیست اسپ: از سرداران کورش
هید سپ : از اهالی باختر و از سرداران ایرانی در زمان داریوش سوم
مهران گشنسپ : از نجبای دوران ساسانی (پدرش استاندار نصیبین بود) و مورد توجه هرمزد چهارم که به مرتبت موسوم به فرخشاد یا پذ شخور ، بمعنی پیش خور رسید ( پیشخدمت سفره شاه)
مهران گشنسپ راز : مشاور و معتمد زر مهر در عهد ساسانیان و حکمران نظامی هفتا لیان
پیر گشنسپ : پسر ژا ماسب و برادر زاده شاپور دوم .نخویر گشنسپ: حکمران نظامی مرز هفتالیان در عصر ساسانی
نوگشنسپ: یکی از مفسران پهلوی در زمان ساسانیان
ژاما سپ : وی با آذر افروز گرد دو برادر اصلی شاپور بودند ، ژاماسب برادر کواز که بعد از وی بر تخت نشست
گشنسپ فرن : (( دارنده فر گشنسب )) که ترکیب با آتشکده های بزرگ و اسامی است
اسپوهر : ولیعهد ( در عهد ساسانی )
آذر گشنسپ : نام خوان سالاری سلطنتی که سر پرست اردشیر در زمان کودکی تا بر تخت نشستن او بود
اروند گشنسپ 🙁 ARVAND GUSNASP ) مرزبان ساسانی گرجستان در سده ششم و از خانواده نجبای گرجی
گلگون: نام اسب گودرز
گشنسپ : حاکم دیلمان در عهد ساسانی
گشنسپ : سردار هرمز چهارم ( 579 تا 590 م (

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید