برشی از گفتگو با اقای اژدر افشار

شما از خانواده‌ای هستید که گویا سابقه قبلی تو اسب ندارید و شما شروع کننده هستید اگر سوارکار نمی‌شدید مسیر زندگی‌تون به چه سمتی می‌رفت؟ به چه ورزشی روی می‌آوردید؟
اگر این اتفاق اسب نمی‌افتاد مثل پدرم رشته مهندسی ساختمان و ساخت و سازو دنبال می‌کردم. تموم خونواده ما تو این شغل هستند. اما الان خیلی خوشحالم که دنبال اسب رفتم و سوارکار شدم.
برای حفظ وزن‌تون چه اقدامی می‌کنید؟ این توی زندگی اجتماعی‌تون چه تاثیری داشته؟

کل زندگی من بر می‌گرده به حرفه‌ای بودنم در سوارکاری. تغذیه‌ام هم شامل همین می‌شه. من استعداد چاقی‌ام خیلی زیاده. برای همین مجبورم همه چیز رو کنترل کنم. مهمونی نمی‌رم یا اگر برم سعی می‌کنم مراقب خودم باشم. مزه چیزایی مثل شیرینی و بستنی و خوراکی‌های این شکلی در کل از یادم رفته و به شدت مراقب وزنم هستم.
فکر می‌کنید از نظر ذهنی و ‌بدنی تا چه سنی سوارکاری کنید؟
هر سوارکاری دوست داره تا آخرین روزی که زنده است سواری کنه. مثالش سوارکارایی که تو خارج تو سن بالا سواری می‌کنن و نتیجه می‌گیرن. تو ایران اما من به چشم ندیدم که سوارکارا تو سن بالا بتونن در حد قهرمانی سواری کنن. این برمی‌گرده به یه برنامه تغذیه‌ای و روش‌های حفظ عضله‌ها و مفصل‌ها. من دوست دارم خودم رو تا سن بالا سالم نگه دارم که بتونم سواری کنم اما این یه ایده‌آله و معلوم نیست برای همه پیش بیاد یا نیاد.

ادامه ی این گفتگو را در نسخه کامل مجله شماره پنج بخوانید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید