برشی از گفتگو با خانم فائزه غروی

از گذشته برامون بگید از روزی که هنوز اسب سوار نشده بودید تا به امروز.‌ هر اون چیزی که بشه اسمش رو بیوگرافی گذاشت.‌ مسیر، مربی‌ها و افتخارها.
من متولد دهم فروردین هزار و سیصد شصت و شش هستم و از هفت سالگی سوارکاری رو شروع کردم تو باشگاه نوروزآباد به همراه ملیکا. اوایل من همراه ملیکا می‌رفتم و زیاد تحت آموزش قرار نمی‌گرفتم چون اون موقع مثل الان سواری با پونی برای بچه‌ها نبود. اون جا آقای شاطری مربی بودند که با ایشون شروع کردیم و ایده آقای شاطری این بود که بچه تو سن هفت سالگی خوب نیست زیاد سواری کنه و در سن رشده و پاهش پرانتزی می‌شه. من هفته‌ای دو بار می‌رفتم و بیشتر تو لنژ سوار اسب می‌شدم و قدم می‌رفتم. بیشتر ارتباط با اسب و عشق و علاقه بود. تو سن ده سالگی حدود بیست جلسه تو باشگاه افشین با آقای علی رضایی شروع

کردم به آموزش دیدن و در حد یورتمه سواری یاد گرفتم و اومدیم باشگاه کوهک زیر نظر آقای محمد آقابزرگی به سواری ادامه دادیم و اولین اسب مون رو پیش ایشون خریدیم و اولین مسابقه رو با ایشون شروع کردیم. اولین مسابقه‌ی غیر رسمی من تو باشگاه دشت بهشت و اولین مسابقه‌های رسمیم تو باشگاه نوروزآباد و فرح آباد بود. بعد از آقای آقابزرگی پیش آقای علیرضا بختیاری کار کردم و بعد پیش آقای داود بهرامی و بعد پیش مجید کارمو ادامه دآدم و آقای شاهرخ مقدم و الانم زیر نظر مجید و یه مربی خارجی آقای آنتونیس پتریس دارم کار می‌کنم و البته وقفه‌های یکی دو ساله یا کم و بیشتر هم تو کارم داشتم. در شروع سواریم خانم‌ها و آقایون جدا بودند. تو رده نوجوانان جام‌های پیشرفت و یگانگی پیشرفت اولی و دومی و سومی دارم و تو جوانان جایزه شدم که تو همون رده سواری ادغام شد و یک سال کنکور رو هم سواری نکردم و بیشتر مقام‌هامو اخیرن کسب کردم. عمده مقام‌های دیگرم که می‌تونم اسم ببرم سال نود و دو نایب قهرمان مالکین شدم با اورگانه. سال نود و سه قهرمانی مالکین کشور و قهرمانی مالکین استان تهران شدم با اسب اورگن. تو جام دنیلی و جام پدیده سازان قهرمان مالکین شدم و جام ثامن رو با کنتسا سوم شدم و امسال سال نود وشش هم با گلوریا جام نوروزآباد سوم شدم. این رو هم اضافه کنم که رشته‌تحصیلی دانشگاهی‌ام مهندسی معماری بوده.
اولین باری که اریب یورتمه رو درست رفتید و حس کردید می‌تونید سوارکار خوبی بشید رو به خاطر دارید؟
با این سوال برگشتم به خاطرات. بله به خاطر میارم. لذت و حس خوب و با کنترل سواری کردن رو یادمه. اسبی که یورتمه رو باهاش شروع کردم رو یادمه. اسمش گزند بود. یه اسب نیله رنگ. تو مانژ بیضی که یورتمه رو شروع کردم و خیلی برام لذت بخش بود. و از بهترین خاطراتم سواری کردن با این اسب نیله رنگ است که شروع به یورتمه رفتن کردم.

ادامه این مطلب را در مجله شماره هفت بخوانید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید