از چه اسبی خاطره ساختید برای خودتون؟ از کدوم اسبتون بیشتر تو ذهنتون تصویر مونده؟ آیا اسبی رو داشتید که براتون در حکم مربی هم بوده؟
بله دقیقا. تو چند سال گذشته که مستقل کار کردم یه اسبی به اسم الکسیا کنار دستم اومد که تقریبا اسب جوونی بود، شش هفت ساله بود. من و الکسیا با هم تو ردههای مختلف بالا اومدیم تا جایی که رسیدیم به اولین مسابقه صد و چهل خودم و اولین
مسابقه صد و چهل الکسیا. قهرمانی استان تهران بود که توی سه راند دهم شدیم. خیلی برام لذت داشت. همینطور ادامه دادیم تا این که اسب از پیشم رفت. هنوزم که هنوزه دوستش دارم. هنوزم که هنوزه کیف میکنم از دیدنش.
فکر می کنم الان بام باشه؟
بله. بامه. دست شراگیم حبیبی. هنوز دوستش دارم. هیچ وقت فراموشش نمیکنم.
شما به عنوان یک سوارکار با رتبههای میانی در جدول و با امتیاز کافی و مجاز به شرکت در قهرمانی کشور، با توجه تعبیر عدهای به ناعادلانه بودن تقسیم اسب، چه انگیزهای برای ادامه کار دارید؟ چه دورنمایی از این ورزش دارید؟
این حرفتون که اسبها عادلانه تقسیم نشدن رو خیلی قبول ندارم. مثال بزنم. اگر داوود پوررضایی تعداد زیادی اسب رده بالا داره به خاطر اینه که زحمت کشیده، نتیجه گرفته و هر هفته تو جایزه است. صاحب اسب دوست داره اسبش جایزه بگیره. پس طبیعییه بره پیش داوود یا مازیار جمشید خانی، علیرضا خوشدل یا هر سوارکار رده بالای دیگهای؛ کسایی که همیشه خیلی خوبن. پس من خودم باید خیلی زحمت بکشم و اگه الان یه اسپانسر خیلی خوب نداشته باشم که برام اسب خوب تهیه کنه باید خودم تلاش کنم اسب درست کنم. من اگه اسب هفت سالهام الان صد و بیست پنج میپره، میتونم خودم کار کنم که دو سال دیگه صد و چهل و پنج بپره. من اصلا ناامید نیستم. هر چی تلاش بکنم نتیجه شو میبینم، من وقتی شروع کردم پشتوانهای نداشتم. پدر و مادرم نمیتونستن برام اسب خوب بخرن. من از کارگری شروع کردم، بعد رایدر شدم و الان مستقل کار میکنم. تو چند سال دیگه باید بهتر بشم و میشم.
شما این فدراسیون رو چطور میبینید؟ انتقاد یا گلایه یا شاید انتظار خاصی از فدراسیون دارید؟
همهی فدراسیونها یه سری خوبی دارن یه سری بدی. تو این چند ساله خیلی سعی کردن سواری رو پیشرفت بدن. ردهها بالا رفته، سوارکارا بهتر شدن، اسبا بهتر شدن. نمیشه گفت فدراسیون باید به فکر همه سوارکارا باشه. این یه مساله کلی یه. فدراسیون باید خیلی پایهای کار بکنه. باید به فکر این باشه که پایه سوارکاری رو درست بکنه. نه فقط ارتفاع مسابقهها رو ببره بالا. باید کار زمینی درست تقویت بشه. سوارکارا باید اسب درست کنن. بحث آموزش باید تقویت شه. من خیلی خودم رو داخل مسایل فدراسیون نمیکنم هر چند یه سری چیزا خیلی اذیتم میکنه ولی این چیزی یه که متاسفانه همه جا و تو همه شاخهها هست و مختص سوارکاری نیست. یه سری رابطهها تو سوارکاری هست. برای مثال من پارسال تو مسابقه قهرمانی کشور میخواستم شرکت کنم. شب قبل مسابقه من الکسیا رو سوار شدم. خیلی خوب بود. فرداش رفتیم چک دامپزشکی، الکسیا یه کم بد راه میرفت. اسب منو رد کردن. من اون روز اسبایی رو دیدم که از اسب من خیلی بدتر بودن اما قبول شون کردن. خب کلانترا که همه از دوستانمون بودن، اومدن گفتن برو اعتراض کن. من اعتراض نکردم گفتم اصلا خودم نمیخوام با این وضع اسبم شرکت کنه. گفتم من الان چه کاری از دستم بر میاد؟ اینایی که میگم رو دوست دارم شما هم بنویسید اما می دونم فایده زیادی نداره. این چیزا برای سواری ما خیلی بده.
ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره دو بخوانید.
برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با هومان جلالی کلیک کنید.