برشی از گفتگو با اقای محمود امیری

آیا در کودکی تصویری از اسب نقاشی کردید؟ اون اسب اولین اسبی بود که تو زندگی‌تون دیده بودید.
من از اسب خیلی نقاشی کشیدم اما چون نقاشیم اون موقع خیلی خوب نبودند می‌دادم برادرم اسب رو بکشه. خودم می‌کشیدم ولی اونایی که می‌کشیدم رو دوست نداشتم و می‌انداختم دور.
بیشتر در مورد کودکی‌تون و رویاهاتون با اسب صحبت کنید. من تو رویای کودکی‌ام دوست داشتم اسب داشته باشم و ببندمش تو حیاط خونه.

آره. من این کارو البته کردم. چون به این فکر می‌کردم این کارو کردم. یه اسب آوردیم تو حیاط بستیم و اسب یه شب موند. فکر می‌کنم راه رفتن و سواری کردن من با هم مصادف بوده. پس اسب نمی‌تونه رویا بشه برای من. اسب شبیه شام و نهار بوده تو خونه‌ی ما. عزا و عروسی ما با اسب بود. بنابراین من نمی‌تونم هیچ تصویری بهت بدم. از سال پنجاه که برادر من به دنیا اومده این وصل بوده تا پارسال که پدرم دیگه پارس توسعه نرفت. ولی اون تصویری که می‌تونم بهت بدم اینه که من خیلی علاقه به سرعت زیاد داشتم و همیشه تو ذهنم این بود که با سحر اسب چوگانی و بازنشسته‌ی پدرم تاخت برم. سحر اسب خیلی خوش اخلاقی بود و آرزوی من این بود که بابام نباشه و من این اسبو سوار شم و از ته مانژتمرین ژاندارمری کورس بیام تا سر مانژ مسابقه که حدود پونصدمتر طول دو تا مانژ متصل به هم بود. اما این آرزومو هیچ وقت نتونستم انجام بدم.
بسیاری از مربی‌ها به اسب به عنوان کوهی از اسکناس در حال حرکت نگاه می‌کنند. اگر اسب آورده مالی نداشت نگاه شما به این حیوون چه طور بود؟
پیشرفت واقعی زمانی اتفاق می‌افته که شما چشم به آورده‌های مالی اسب نداشته باشی. این جمله مطلق و برای همه البته صادق نیست. چون این مساله تمرکزت رو می‌گیره و تمام تمرکز تو برای کار با اسب بازم کمه و نمی‌تونی هیچ قسمتی از تمرکزت رو به کار دیگه‌ای بدی مگه یه سری چیزها رو خریداری کرده باشی و بابت تمرکز نداشته‌ات پول خرج کنی. اگر اسب آورده‌ی مالی نداشت؟( سکوت) من که خودمو نمی‌تونم تعریف کنم اما خیلی دوست نداشتم این شغلم بشه و دوست داشتم این کار ورزشم بشه و اسب عاملی برای درآمد برای من نشه ولی متاسفانه الان شغلم هست و ازش درآمد دارم.
صریح بپرسم من رفتارهای متفاوتی از شما دیدم و به نظر می‌رسه که به خیلی از مسائل ورای شرایط رایج سوارکاری فکر می‌کنید. نمی‌گم این رفتار ایثارگرانه است اما شما از سوارکاری دنبال چه چیزی هستید؟
همون جمله‌ی مربی یونانی. کمک به مردم. لذت می‌برم اگه بتونم به مردم کمک کنم. اما در مورد ایثارگری و اینا که گفتی، اعتقاد من اینه که اسب واقعا موجود زمینی نیست. اسب یه موجود آسمانیه. شما نمی‌تونی از فرشته‌ها بخوای برات پول بفرستند. دلیل‌شو بهت می‌گم. دلیلش هم علمیه هم غیر علمی. چرا در کتب مقدس به نفس اسب، به پیشانی اسب اشاره شده؟ مساله‌ی اعتقادی به کنار. تو یه سری تحقیق که انجام شده متوجه شدن نیروی بازدم و ریه‌ی اسب چه قدرتی داره. اینا مسایل علمی‌یه و من نمی‌خوام خیلی باز شه. چون اسب یه موجود آسمانیه باید بهش آسمانی نگاه کرد.

ادامه ی این گفتگو  را در مجله شماره ده بخوانید.

برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با محمودامیری کلیک کنید.

 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید