مصاحبه با مهندس علی هژبر، مالک باشگاه ” دشت بهشت”

در ابتدا خواهشمند است ضمن معرفي كمي از پيشينه خود بيان نماييد:
اينجانب علي ه‍ژبر هستم كه قبل از انقلاب سواركاري را نزد آقاي نورمحمد حبيبي در باشگاه سواركاري نوروز آباد بصورت آماتور فرا گرفتم شغلم نظامي گري بوده است و از بچگي علاقه مند به حيوانات خصوصا اسب بوده ام.

بعدها در اسواران گارد جاويدان سواري مي كردم پس از انقلاب بخشدار شدم و در روستاها از نزديك با اسبها ارتباط داشته و از سواري آنها لذت مي بردم.
بعدها با مرحوم تيموري سواري را ادامه دادم ودر حال حاضردر خارج از كشور نيز با مربيان آلمان و هلندي كه در هلند با آقاي بارتبلس كار مي كنم كه ايشان را به ايران دعوت كردم كه چند روزي ميهمان بنده بودند.

مختصري در خصوص امكانات و اهداف تاسيس باشگاه بفرماييد
زماني كه من باشگاه را تاسيس كردم هدفم اين بود كه بايد استاندارد نگهداري وپرورش اسب را ارتقائ داد چون در باشگاههايي كه بودم دور از استانداردهاي بين المللي بود ند لذا با كمك آقاي مهندس آيراملو كه از دوستان صميمي بنده ورئيس فدراسيون سواركاري آن زمان ومهندس معماري بودند اصطبلي با گنجايش 20 باكس احداث كرديم سپس با توجه به ابراز علاقه جامعه سواركاري به 40 باكس و در نهايت به 60 باكس افزايش داديم.

در سال 1366اين باغ را به مساحت 4 هكتار خريداري كردم كه 1 هكتار آن براي باشگاه وبقيه براي سالن بدن سازي و زمين تنيس واستخر وكشت يونجه اختصاص داده شده است.

اين باشگاه قديمي ترين باشگاه سواركاري در منطقه بوده است ما تلاش كرديم استانداردها را رعايت كنم .در حال حاضر با بازسازي واحداث يك مانژروباز60&40 ودو مانژسرپوشيده1100 متري و2000 متري بصورت كاملا خصوصي وصرفا براي اسبهاي خودم استفاده مي شود.

 

ظاهرا شما بافدراسيون همكاري نزديكي نداريد چرا؟
مسئول فدراسيون به اعتقاد من بايد كسي باشد كه در سواري اين مملكت حضور داشته باشد وزحمت كشيده باشد يا متخصص وپيشكسوت باشد امااحساسم اين است كه بيشتر كساني فدراسيون فعلي را در دست گرفتند كه علاقه به پست ومقام دارندو هيچ چيز از اسب وسواري نمي دانند واين باعث تاسف وتاثر بنده است كه در هيچ جاي دنيا نمي بينيد چگونه كسي كه هيچ چيز از اين حوزه نمي داند چگونه مي تواند در راس اين ورزش باشد.

مطمئنا او نمي تواند تصميم درستي بگيرد و مجبور است به حرف هركسي گوش دهدوراه را به اشتباه مي رودلذا بنده علاقه اي به همكاري با اين فدراسيون ندارم.

آيا خود جامعه سواركاري در خدمت كردن با افراد ناآشنا به اسب مقصر نيستند؟
اصولا جامعه سواري مامثل مثل همه جوامع از دوقشر تشكيل شده اند قشر پرداخت كننده و قشر دريافت كننده.

دريافت كننده ها كه يكسري منافع دارند كه مجبورند زندگي را بگذرانند و اصولا فكر نمي كنند ورزش سواركاري خط مشي صحيحي طي مي كند يا نه. آنها دنبال رفاه زندگي واهداف مادي خودهستند اما افراد ي مثل من كه پرداخت كننده و پيشكسوتيم و 40 سال عمرمان را صرف اين ورزش كرديم فرق مي كنيم شما نبايداز فردي كه صرفا از اين راه ارتزاق مي كنند توقعي داشته باشيد كه از من داريد چون كار من چيز ديگري است شغلم چيز ديگري است واين ورزش صرفاعشق من هست لذا من مثل آنها فكر نمي كنم اما آنها ناچارند با مسئول فدراسيون همكاري كنند چون اگر آن مسئول بگويد فردي حق ورود به ميدان سواركاري ندارد زندگيش متزلزل مي شود بنابراين بنظر من سازمان بايد خط ومشي صحيح برنامه ريزي كند بطور مثال در مجلس نماينده بايد حداقل فوق ليسانس باشد فرد بي سواد كه نمي تواند براي مملكت برنامه ريزي كند در سواري وهمه ورزشهانيز بايد فرد متخصص در حوزه باشند نه مثل آقايان كه هيچي از اسب نمي دانند بلكه باتوصيه نماينده يا كسي مسئول شده كه بنظر من به ورزش آسيب مي رساند من با اين آقايان مشكل ندارم واحترام زيادي به من مي گذارند وهميشه روابطمان برپايه احترام متقابل هست اما سياست با تخصص در كار حرفه اي از هم منفك است.

شما قبل از انقلاب سواركاري كرديداز آن موقع تا حال چه اتفاقي افتاده است آيا ارتقايي وجود داشته است ؟
قطعا ارتقا بوجود آمده است بچه ها خارج مي روند اسبهايي از خارج آوردند سطح مسابقات ارتقائ پيدا كرده است ارتباط با ميادين بين المللي بيشتر شده است. قبل از انقلاب ورزش سواركاري كاملا انحصاري بوده ا ست مردم از اسمهاي تكراري خسته مي شدند امروز آدمهاي جديدي آمده اند و اسبهاي خوبي وارد شدند وتنوع خوب شده است.

در كنار واردات نحوه پرورش خوب است و سطح سواري بهتر شده است الان از لحاظ آماري تعدادباشگاه هاي سواركاري و مسابقات وسواركاران خيلي زياد شده است اشخاصي مثل من كه پرورش را سرفصل كارخود قرار داده ايم بايد به مسئله پرورش وتربيت صحيح اسب بيشتر بپردازيم مثل واليبال كه واقعا پيشرفت شگفت انگيزي در دنيا كرده است اميدوارم در ورزش سواركاري هم اين اتفاق بيافتد.

آيا از روش هاي مدرن دنيا در مبحث پرورش اسب بكارگيري كرديد يا خير ؟
در بخش پرورش مشكل پرداخت كننده ودريافت كننده را داريم متاسفانه دريافت كننده ها اطلاعات غلط به پرداخت كننده ها مي دهند همينكه يك اسب سيلمي حتما بايد توسط تشكيلات يا مركزي aprof داشته باشد متاسفانه يكسري نريان را تحت نام سيلمي به مردم معرفي مي كنند وچون بعضي ها اطلاعات كافي ندارند از اين نريانها توليد مي كنند و مدتي است كه مركز تحقيقات جهاد مسئوليت پرورش را بعهده گرفته است و با توجه به نشستي كه با آقايون دارم متاسفانه هيچ گونه اطلاعاتي با اين مقوله ندارند ومتوجه نيستند وبه اعتقاد من مسئله پرورش دچار مشكل شده وحتي كره هاي توليدي مارا كسي ثبت وبرايش شناسنامه صادر نمي كند نظارتي در كار نيست وما نمي دانيم به چه كسي براي ثبت كره ها وشناسنامه رجوع كنيم قبلا تشكيلاتي در اداره كل سواركاري وپرورش اسب بود كه قبلا امور داغ وميكروچيپ وشناسنامه را انجام مي داد ولي الان بايد يكسري ضوابط وقوانين را تعيين نمايند واسبهاي مورد قبول را معرفي كنند ومشخص نمايند بطور مثال اين 10 اسب بعنوان سيلمي قابل قبول تعيين كنند وبگويند براساس آن ما شناسنامه صادر مي كنيم ولي متاسفانه بطور بي رويه كشش ها صورت مي گيرد كه متاسفانه در آينده فاجعه بوجود مي آید.

در زمان سرهنگ نشاطي اسبهاي وراميني خوب جواب مي دادند قدري در اين خصوص توضيح دهيد ؟
واقعيت اين است كه من نمي توانم منكرارتقائ سطح سواري كشور شوم وامسال در باكو بچه هاي ما نمايش قابل قبولي دادنددر خصوص اسبهاي وراميني بنده اسبي بنام طوفان داشتم كه ساليان سال با آن در ميادين مي درخشيدم واين يك اسب دوخون بود وبصورت اتفاقي يك اسب پرشي شده بود ويا اسبي بنام آرام وسيزده بدر كه نمي شود به آنها استناد كرد ولي امروزه مسئله ژنتيك است امروزه اصلاح نژاد است اسب خاص براي ارتفاع خاص مثلا در اروپا كره هايي را براي فروش عرضه مي كنند كه بالاي 35/1 مي پرد اصولا فدراسيون يك نهاد مردم نهاد است كه در زمينه ورزش فعاليت مي كند نه پرورش .اصولا پرورش بايد تحت نظر تشكيلات خصوصي نه فدراسيون ونه جهاد باشد تا دخالت نكنند كليه پرورش دهندگان تحت تشكيلاتي مثلا انجمن ملي اسب به فعاليت بپردازند واين بايد به بخش خصوصي واگذار شود بدون خط وخطوطي جون دولت تخصص ندارد وبروكراسي ودست انداز اداري هيچ چيز عايد توليد كننده نخواهد كرد.

 

آيا اسب واسبداري توجيح دارد وآيا فرزندان شما اين رويه را دنبال خواهند كرد ؟
حقيقت اين است كه من نمي توانم در مورد بچه ام نظري بدهم ولي اصولا نمي توان همه چيز را با اقتصاد سنجيد واگر خيلي كارها وتحقيقات وحتي بعضي ها عمرشان وزندگيشان را براي اهدافشان گذاشتند واگر اينها بجاي تحقيقات كار اقتصادي مي كردند مطمئنا بيشتر موفق مي شدند.
در هر صورت براي خيلي ها مسئله اسب سودهاي خيلي فراواني دارد الان مربيان ما در سطح عالي ومرفه زندگي مي كنند واز خيلي از آدمهايي كه دانش بالايي دارند مرفه ترند . آدمهايي مثل من هم انگشت شمارندكه منابع در آمديشان خارج از اين حوزه است بنابراين من اينجا را قصد دارم بصورت الگو در آورم كه باعث بالا رفتن استانداردها مي شود ووقتي كسي اينجا را مي بيند خواه ناخواه به سمت بهتر نگهداري وساخت وتوسعه باشگاه سوق داده مي شود ويا با ديدن دخمه زده شود .من توقع ندارم كه برخي باشگاهها كه كارشان انتفاعي هست مثل من عمل كنند اما ناچارند تلاش كنند استانداردهارا ارتقائ دهند.

شنيده ایم شما از غرب اسب وارد كرديد چه خط خوني ها را آورديد ؟
ما بيشتر روي نژادهاي kwpnواولدنبرگ كار كرديم واينها نژادهاي خوبي در دنيا هستند ويك نژاد بلژيكي كه ماروي اين سه نژادفعلاداريم كار مي كنيم تا ببينيم كه چه نتيجه اي مي گيريم .

من ماديان توليدي و ورزشي وسيلمي ثبت شده آوردم سيلمي من هم در آلمان وهم در هلند ثبت شده است(aprof )متاسفانه ما انتظار داشتيم خيلي از توليد كنندگان از آن استقبال كنند كه هيچ كس چنين نكرد كه شايد بخاطر آوردن نريانهاي متعدد در باشگاهها استقبال از سيلمي ما كم شده است كه لزوم مرجعي در شناساندن سيلمي هاي ثبت شده با نريان معمولي از اهم وظايف شان است در بحث واردات دولت يا هر مرجع ديگري نبايد رقابت را از بين ببرد براي مثال فرانسه يكي از بزرگترين كشورهاي توليد كننده ماشين است ولي شما ماشين هاي وارداتي كه در فرانسه هستند بيشتر از همه كشورها است من بعنوان پرورش دهند بايد توليداتي را عرضه كنم كه با كيفيت خارجي وبا يك سوم قيمت ارائه گردد بنابراين در دراز مدت اين فرهنگ جا مي افتد كه چرا ريسك كنم واز خارج از كشور اسب بياورم لذا از ما تهيه مي كند.

 

بهترين مربي حال حاضر در جامعه سواركاري بنظر شما چه كسي هست ؟
ضمن احترام به همه مربيان حاضر در جامعه سواركاري بنظر بندهيكي از آ قايان رامين شكي هستند كه بدليل تجارب بسيار عالي اگر خودشان ابراز علاقه مي كردند كشور از تجاربش استفاده شايان مي كرد وديگري آقاي مهرداد شيدفر كه بسيار خوب بودند كه چندين سال در باشگاه من فعاليت مي كردندكه در كنار رامين شكي دومربي هستند كه براي اينكار ساخته شدند.

چون به نظر من بين مربي وسواركار فرق است مربي گري در ذات شخص است بطور مثال قبل از انقلاب در انجمن سواركاري خانم گيل رز سواركاري بلد نبود امابراي مربيگري آن روز عالي بودند آقاي شيدفر شايد در سطح بالاي سواري نبوده بيشتر چوگان باز بوده اما دخترمن كه قهرمان كشور شدوپسر م ونادعلي از شاگردان ايشان بوده كه زبانزد خاص وعام بودند.

مربيان متعددي به باشگاه من رفت وآمد مي كردند اما مثل آقاي شيدفركه بتوانند سواركاران را آماده كنندكم بودند.

در مورد سواركاران نظرتان چيست ؟

بحمدولله امروزه سواركاران خوبي داريم وتعداد زيادي هستندواگر اسم كسي را ببريم شايد در حق بقيه اجحاف وظلم صورت گيرد.

در سواري امروز سواركاران خيلي خوبي داريم مثل آقاي مازيار جمشيد خاني وشراگيم حبيبي وخيلي هاي ديگر.
در كل من خوشحالم كه جوانان امروز با دنياي غرب ارتباط داشته ودر پي آموخته هاي جديد هستند. اينترنت ومديا كمك زيادي به نسل جديد كرده كه مي تواننددانش خود را بروز نمايندكه زمان ما چنين نبود وخارج رفتن خصوصا به هلند وآلمان نقطه عطف رشد جوانان ماست كه در ميادين ايران دانسته هاي خود را به معرض نمايش مي گذارند.

 

يكي از مسائل مهم صنعت اسب نعلبندي است كه از 8 سال قبل فضاي اين كار دچار تحولي عميق شده است نظرتان در اين خصوص چيست ؟
در گذشته تعداد معدودي بودند كه نعلبندي سنتي مي كردند اما در چند سال گذشته هروقت نعلبند ها به باشگاه مراجعه مي كنند مي بينم با تجهيزات ووسايل جديد و دقت بيشتر و چون تعداد نعلبندها زيادتر شده است رقابتي بينشان ايجاد شده است لذا مجبورند دانش خود را به روز نمايند كه اين نقطه عطف رشد اين حرفه است لازم بذكر است كه گفته شود اسبهاي امروزي به نعلبند ي تخصصي و علمي نياز دارند .

يكي از مشكلات باشگاههاي سواركاري مهتر (مراقب دام)است شما در باشگاهتان چگونه اين قضيه را حل كرديد ؟
ما سعي مي كنيم از مهتران باتجربه استفاده كنيم يا افراد جديد را تحت آموزش قرار داده وزير دست مسئول اصطبل قرار مي دهيم و در نهايت ما مسئول اصطبل داريم كه منظم به اسبها نظارت مي كنند وبا توجه به تجهيزات وامكاناتي كه داريم با مراقبت ويژه تمام اصطبل با دوربين كنترل مي شوند وبا اسبها رفتار درست مي شود بطوريكه كره 15 روزه دستي هستند واسب بداخلاق نداريم لذا اسبي نداريم كه لگد بزند.

 

آياپيشنهاد نمي كنيد فدراسيون دوره ها ي كوتاه مدت كاربردي در زمينه هاي مختلف صنعت اسب بگذارد؟
بالطبع ولي بحث دامپزشكي با مربيگري ومهتري بايد كاملا منفك شود متاسفانه برخي دوستان با دخالت در كار يكديگر باعث مرگ اسب مي شوند وبايد تداخل در كارها نشود ومن خودم 5 راس اسب بدليل تداخل كاري از دست دادم هر شخص بايد بطور تخصصي كار خود را انجام دهد به اعتقاد بنده هرشخصي بايد كار خود را انجام دهد وهمه اينها زير نظر دامپزشك يا دامپرور متخصص تغذيه انجام شود بطور مثال اسبم را داغ كردندومن در ايران نبودم به اعتقاد بنده مهتر اصول اوليه را بايد بداند. ما يكسري داروهاي ضروري داريم كه با نظر دكتر صورت مي گيرد .

نظرتان در مورد دامپزشكان چگونه است؟
دكتراي دامپزشك قبل وبعد از انقلاب عالي بودند ودست كمي از دكتران خارجي ندارند .
دكتر نوروزيان ازاساتيد دانشگاه تهران انساني باخردودانشمند و از نادر اشخاصي اند كه هيچوقت مسائل مادي را به مسائل علمي ترجيح نمي دهند . مايلم خاطره اي از ايشان نقل كنم
اسبي داشتم كه بنا بنظر دكتر مشكل چسبندگي داشت كه پس از يك هفته رژيم غذايي خاص دكتر با تيم همكارانش براي جراحي آمدند كه پس از اقدامات قبل از بيهوشي دكتر براي آخرين بار اسب را معاينه وگفتند من اشتباه كردم ونيازي به جراحي نيست وعمل جراحي را انجام ندادند وبدون دريافت مبلغي مجموعه را ترك نمودندكه بنده پي به بزرگواري وصداقت ايشان بردم واحترام خاصي براي ايشان قائلم .
ما با آقاي نوروزيان ارتباط داريم وتلاش مي كنيم از تيم ايشان استفاده كنيم وتا امروز نيز مشكلي نداشتيم

آيا پانسيون هم داريد ؟
بله بطور محدود اما حدود 80 درصد اسبها متعلق به خودم مي باشد همچنين ما به بحث آموزش بسيار بها مي دهيم وبا تهيه اسبهاي كلاسي در نظر داريم كلاسهارا بطور مرتب وبا هزينه بسيار كم وبعضا براي كساني كه قادر به پرداخت هزينه نيستند رايگان آموزش دهيم

این مطلب در شماره 40 نشریه دنیای اسب به چاپ رسیده است.
اختصاصی ایران هورسی

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید