برشی از گفتگو با اقای سرهنگ ناظری

در جایگاه یک مدیر باشگاه اسب چه زمانی از روز رو ازتون میگیره.‌ من شاهدم روزهای تعطیل هم شما در باشگاه حضور دارید.
اعتقاد دارم مدیریت یک مجموعه سوارکاری باید با حضور فیزیکی همراه باشه. چون شما با یک موجود زنده سروکار دارید که فاقد کلام و گفتار است و فقط با حضور فیزیکی و نظارت بیست و چهار ساعته می‌توان مجموعه را مدیریت نمود.
هیچ وقت دوست داشتید یک مدیر ورزشی نبودید و یک سوارکار می‌شدید؟
سوارکاری را خیلی دوست دارم ولی احساس می‌کنم در قالب مدیریتی بیشتر می‌توانم به جامعه سوارکاری خدمت کنم. البته بر این عقیده‌ام که مدیریت یک مجموعه سوارکاری با مدیریت‌ دیگر ورزش‌ها بسیار متفاوت هست.

شما یک نظامی هستید و تابع مقررات ویژه سازمانی خودتون. اگر محل خدمت‌تون کیلومترها از اسب فاصله داشته باشه باز هم به اسب فکر می‌کنید؟
تا زمانی که به صورت حرفه‌ای وارد این ورزش نشده بودم اصلا به اسب فکر نمی‌کردم ولی در حال حاضر اسب و زندگی با این موجود دوست داشتنی بخشی قابل توجه، زمان‌بر و جدی در زندگی و فعالیت‌های روزمره من به حساب میاد و حتی دوری فیزیکی هم مانع فکر کردن به این مخلوق خدا که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده است، نیست.

حضور اسب چه تاثیری در زندگی شخصی شما داشته. شغل شما بسیار پر مسوولیت است و در چند جبهه باید تلاش کنید. این در ساعت‌ها و زمان شخصی تون خارج از زمان کاری تاثیری داشته؟
سوارکاری به اعتقاد من یک صنعت است. من پیش از وارد شدن به صنعت اسب در حوزه دامپروری و مرغ گوشتی فعالیت داشتم. من یک مزرعه سی هزار قطعه‌ای مرغ گوشتی دارم که به دلیل نبود ثبات لازم در بازار مزرعه را تعطیل کرده‌ام و با شروع فعالیتم در باشگاه نزاجا از شش سال پیش تاکنون تمام تمرکزم بر صنعت اسب بوده است.

ادامه ی این مطلب را در مجله شماره سه بخوانید.

برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با سرهنگ ناظری کلیک کنید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید