زمان سوارکاری شما در باشگاه شاهنشاهی سابق میدون چوگان هم هندیکاپ داشت؟
بله. تا هندیکاپ چهار هم داشتیم. اکثر چهار دوست جلو نبودند، پدر من چهار دست جلو داشت، دهنهها هم هویزه بود، تعلیمی داشتند و شلاق بلند، خب ادامه بدیم، میرسیم نزدیک دههی پنجاه. بچههای دیگهای هم بودند که اسب سوار میشدند، ارسیا اردلان بود که الان آمریکاست و خدمت شما، ماریون هاراتونیان بود، جواد
ورزیده کار بود، برادرم پیران بود، من هم یه اسب داشتم و گفتم اینو کار میکنم، یه اسب ترکمن بود به اسم ایوالله. بچهها خندیدند که این نمیپره، من گفتم اینو کار میکنم. اولین مسابقهای که باهاش رفتم بهار پنجاه و یک بود، مانژ مرحوم علیرضا سودآور. سودآور کسی بود که تو تدوین قوانین مدرن پرش ایران نقش داشت به همراه سرهنگ سهراب خلوتی و پدر من. اینها مینشینند یه کمیته تشکیل میدند و قوانین رو تصویب میکنند. اولین اسبهای خارجی برای پرش هم شخصی بودند، همون طور که گفتم من سال پنجاه و یک میرم مانژ آقای سودآور که خیلی ماسه داشت و تو مسابقه اسب سر خورد و خورد زمین و من از اون جا شروع میکنم به پرش. از بهار میام تا پاییز سال پنجاه و یک کاپ آریامهر که تیم ما شرکت کرده بود و مسابقهی سرعت رو هاراتونیان میبره و من دور استقامت رو با همون اسب ایوالله اول شدم و تیممون در مجموع اول و برندهی کاپ آریامهر شد. برای اون مسابقه اصطبل سلطنتی برای اولین بار اسب بارب میاره از مراکش که اسبهای قوی هیکلی بودند مثل توسن که کامبیزآتابای سوار میشد و نیلهی گلگون بود که باهاش میپرید. دو خونهای ورامینی هم بودند. شاندیز رو که کادو گرفته بودند و اینها رو علی رضایی خوب میدونه. اون موقع هنوز از اروپا اسب نیاورده بودند، خلاصه و مختصر بگم. تیموری اسب رامسر رو سوار بود و با این که ما جوان بودیم دو دور من بردم. پارکور مشکلی بود. من از اینجا اومدم تو پرش، با اسب ترکمن میرفتیم
این قبل از وارد شدن اسبهای انجمن سلطنتی بود؟
ببینید از قبلش اسبهای تروبرد وارد شده بودند در دههیچهل. منشور اسب تروبرد میاره از پاکستان. دو سه سری اسب آورد و یه تعدادی رو فروخت و یه تعدادی رو به دوستان کادو داد که یکیش شد لک لک که در گنبد نتایج بسیار قوی گرفت و ما هرگز سیلمی مثل اون برای پرش پیدا نکردیم.
ادامه ی این مطلب را در مجله شماره شانزده بخوانید.