در ادامه مقاله کسب برتری ذهنی در رقابت های سوارکاری باید گفت :
دو نکته مهم وجود دارد و آن این است که بدون توجه به درجه موفقیت سوارکار همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد و این ثبات چیزی است که سوارکار می تواند کنترل کند.
بنابراین، چرا از این مزیت ذهنی در رقابت استفاده نمی کنید؟
ریچارد اسپونر یکی دیگر از سوارکارانی است که از استفاده از تصویرسازی ذهنی حمایت میکند.
به گفته جانستون، که برای کتابش نیز با او صحبت کرده است، او به این دلیل مشهور است که تمام جزئیات یک مسابقه را بارها و بارها در ذهنش مرور میکند و به این فکر میکند که اسبهای مختلف چگونه واکنش نشان میدهند و در مسیرهای خاص چه چیزی لازم است.
دکتر ساسر میگوید راههای متعددی برای تغییر استراتژیها مانند استفاده از تصویرسازی ذهنی وجود دارد.
گاهی اوقات آزمون و خطا بر اساس مشکل فردی ضروری است.
او توضیح می دهد: «داشتن یک جعبه ابزار از منابع مختلف در اختیار شما، تکمیل آموزش روانشناسی را ضروری می کند.
چرا روانشناسی ورزشی کار می کند؟
به عنوان مثال، اگر یک سوارکار سعی می کند پس از سقوط آسیب زا بهبود یابد، زمان می تواند عامل باشد.
در واقع، زمان معمولا یک مزیت است و یک عنصر حیاتی از علم پشت روانشناسی ورزشی است.
نوروپلاستیسیته، توانایی مغز برای “سیم کشی مجدد” خود با ایجاد اتصالات عصبی جدید، نمی تواند به صورت آنی رخ دهد.
استفاده از تصویرسازی ذهنی و سایر مؤلفههای درمان شناختی-رفتاری (CBT) چیزی است که ساسر به عنوان «مکانیکی برای مغز شما» توصیف میکند.
و این درست مانند تعمیر خودرویی است که به یک سیستم الکتریکی جدید نیاز دارد.
او برای تحقیقات پشت علم نوروپلاستیسیتی، ورزشکاران را به دنبال خواندن نوشتههای دکتر نورمن دویج، یک رهبر فکری در این زمینه که کتاب «مغزی که خودش تغییر میکند» را نوشته است، میفرستد.
پیشرفتها در مطالعه نحوه عملکرد مغز در دهههای اخیر بسیار زیاد بوده است و درک اضطراب، مشکلی رایج برای سوارکاران رقابتی، نیز گسترش یافته است.
چیزی به نام غلبه بر ترس وجود ندارد.
ساسر با اشاره به واکنش شیمیایی و فیزیکی انسان به استرس که از دوران ماقبل تاریخ با بشر بوده است، می گوید:
ترس برای بقا ضروری است.
ساسر به مشتریان خود می آموزد که “به شدت به ترس پاسخ دهند”، تا بفهمند که آنها چگونه به طور منحصر به فرد به آن واکنش نشان می دهند و در واقعیت فیزیولوژی انسانی کار کنند.
برخی از روانشناسان ورزشی از بیوفیدبک مانند نظارت بر ضربان قلب و تنفس برای ارائه تجزیه و تحلیل از پاسخ ترس ورزشکاران استفاده می کنند.
این به آنها اجازه میدهد بدانند چه زمانی برخی محرکها ممکن است واکنش مضر جنگ یا گریز را برانگیزند و چه زمانی آرامش و صحبت مثبت با خود یا سایر تکنیکها در ارتقای اوج عملکرد مؤثر هستند.
علاوه بر این، بسیاری از سوارکاران وقتی با اسبها درگیر میشوند، قدرت خود را از دست میدهند، زیرا کار با موجود زنده و نفسکش دیگری واکنش احساسی را برمیانگیزد.
آنها فکر نمی کنند و به الگوهای دوران کودکی باز می گردند – الگوهایی که همیشه در حلقه نمایش مفید نیستند.
پاسخ این است که مهارت های بزرگسالانه خود را در خارج از ورزش سوارکاری مهار کنند.
ساسر دوست دارد داستان مشتریای را تعریف کند که خلبان هواپیمای جت بینالمللی بود، اما میترسید اسبش را نگه دارد.
استفاده از استراتژی های کاری، مانند تهیه چک لیست و آمادگی خوب، به این سوارکار کمک کرد تا اعتماد به نفس شغلی خود را به سوارکاری خود منتقل کند.
تونیا جانستون درباره برتری ذهنی در رقابت سوارکاری یادآور می شود:
«بدن نمی تواند بین یک رویداد واقعی و یک رویداد خیالی تفاوت قائل شود» و تحقیقات نشان می دهد تغییرات مغزی در هر دو مشابه است.
زمانی که سوارکاران تصورات ذهنی، ذهن آگاهی و درک نحوه کار با ترس را به جای مقابله با آن گرد هم می آورند، محدودیت های کمی برای آنچه می توانند انجام دهند وجود دارد.
جنی ساسر میگوید: «این شگفتانگیز است که چه چیزی با تغییر طرز فکر در دسترس قرار میگیرد.»