دلیلهایی که خانمهای سوارکاری که در ارتفاع بالای۱۳۰ شرکت می کنند به تعداد انگشتای یک دست هستند چیست؟
تو مبتدی خیلی زیادند. بعد تو ردههای بالا نمیدونم چرا این قدر افت میکنند بیا شاید حمایت کنندهای ندارند. یه سری مسایل دیگه هم ممکنه باشه که خارج از اسبه. یه سری خانمها شوهراشون درکشون نمیکنند چون سوارکار نیستند یا شاید یه خانم سوارکار این قدر علاقه نداره و در حد صد و یست اینا براش کافیه. شاید یه سری از خانمها حمایت کننده ندارند یا اسب ندارند و نمیتونند مثل مربیهای آقا اسب جذب کنند. من خیلی مساله رو تکنیکی نمیبینم. بیشتر مسایل فرهنگی هست.
چه دورنمایی برای سواری خودتون در نظر دارید؟ چه هدفهایی برای خودتون تعریف کردید؟
شرایط المپیک رو میدونم که ندام. نه به خاطر شرایط مالی. باید برای المپیک یه اصطبل اسب داشته باشی و استعدادشم داشته باشی. من دوست دارم تو همین صدوچهل صدو چهل و پنج سواری کنم. بیشترشو دوست ندارم چون پدرومادرم هم همین ارتفاع رو هم به زور گذاشتند من بپرم. هر دفعه هم استرس دارم و مادرم خیلی دوست ندارن من ارتفاع بالا بپرم البته الان که به اینجا رسیدم خوشحالند صد درصد ولی خب خیلی منو تشویق نمیکنند که حرفهایتر بشم. من بیشتر چون سواری حالمو خوب میکنه ادامه میدم و بیشتر از این رو باید ببینم چی میشه. من عاشق هیجانم و تو هر مسابقه استرس دارم. مسابقه رو خیلی دوست دارم جدا از سواری دوست دارم مسابقه بپرم.
نقطه قوتها و ضعفهای سواری خودتون رو تحلیل کنید.
نقطه ضعف دستهامو که گفتم. استرس زیاد باعث شده که تمرین و مسابقهام خیلی فرق داشته باشه. بعضی وقتا پاهام جلوئه. عقب میشینم و پاهام جلو میره.
دربارهی دانستهها و تصویری از گذشته و تاریخ سوارکاری در ایران دارید برامون صحبت کنید. آیا نیازی به دونستن تاریخ رو حس میکنید؟
البته که همین طوره. آدم تو هر حرفهای و هر کاری که انجام میده باید گذشته شو بدونه. ولی تو باز هم نباید خودتو با کسی مقایسه کنی و نباید هم مقایسه بشی. باید خودت رو با خودت و گذشتهات مقایسه کنی که آیندهات رو بتونی جبران کنی و تو آینده بتونی پیشرفت کنی.
فضای روز سوارکاری ما رو بازشکافی کنید. وضعیت باشگاهها، شرایط اسبها، مدیریت، جنس سواری سوارکارها و هر چیز دیگهای که به ذهنتون میرسه.
یکی از دلایلی که شاید کسی کمتر بیاد تو این رشته قیمت بالای اسبه و این که خرید اسب کار سختیه. به جز اسب خریدن، پانسیون و هزینههای سرسامآورش هم هست. این باعث شده آدمهای کمتری بتونن این هزینهها رو متقبل بشن و برای همینه که آدمها تو این ورزش خیلی کمند. یکیهم که مبتدی باشه و بخواد سواری رو یاد بگیره تو باشگاه ما که باید جلسهای بالای صد تومن هزینه کنه. این هزینه هم به نظر من منطقی نیست اما برای باشگاهها هم هزینهها بالاست و کمتر از این نمیتونن بگیرن. از نظر بستر مانژها سیلیس شده و خیلی بهتر شده اما خیلیها میگن همین سیلیس برای ما که هر روز سواری میکنیم سرطان زاست. قبلن اسبا میرفتن رو زمین و بعد میپریدن اما الان اینطوری نیست و زمینها عالی شده. سوارکارهای ایرانی هم که پیشرفت زیادی کردند و عالی شدن.
درباره مربیتون و نحوهی کارش با شما به شکل خاص و درباره آموزش سوارکاری در ایران به شکل عام برامون صحبت کنید. ضعفها و قوتها رو بفرمایید.
من چون مربی دیگهای نداشتم نمیتونم دربارهی کار مربی دیگری صحبت کنم. من شش هفت ساله پیش آقا داود سواری میکنم. شاید چهار پنج سال پیش مربیای خیلی بهتری بودن که به من آموزش بدن. خیلی چیزها رو اون موقع آقا داود نمیگفت اما الان مخصوصن تو بازدید پارکور یه سری چیزها رو میگه که آدم میگه این مغزش کامپیوتره. خیلی چیزها مثل این که اینجا رو میخوای بپری باید رو چپ باسکول کنی تا رو اون مانع گامت درست بشه. نمیدونم این به خاطر این هست که من قویتر شدم یا خودشون.
احتمالن هر دو.
بله. دقیقن. الان بازدید مسیر برام کلیدیه. قبلن می گفتم چرا باید بازدید کنیم. این پنج تا اون هفت تا. الان ولی میدونم آقا داود یه چیزایی رو میگه که کلیدیه. تو مسابقه آقا داود خیلی جدی برخورد میکنه و اگه آماده نباشی نمیگذاره بری مسابقه و صریح میگه که این هفته نمیتونی بری مسابقه و اگر بپری متوجه میشی که حرفش چه قدر درست بوده.
سوارهای خارجی مورد علاقه تون رو نام ببرید. کدوم شون براتون الگو هستند و چرا؟
اسکات براش رو دوست دارم و استیو گرودات و تو خانمها پنه لوپه لپروست اما سواری من هیچ ربطی به ایشون نداره و آلمانیها رو خیلی دوست ندارم. نمیدونم چرا همه میگن مارکوس اهنینگ.
همین سوال رو در مورد سوارکارای ایرانی پاسخ بدید.
محمودپورحیدری تمیز و شیک سواری میکنه و هر اسبی که میاره مسابقه، سرو گردنش انگار همون اسب قبلیه. ظاهر مرتب، وسایل اسب شیک که به نظرم این شیک بودن خیلی مهمه تو شو قشنگ دادن.
به نظر شما حضور خانمها در ارتفاع بالا کی به نتیجههای بزرگ خواهد رسید؟ برای مثال کی قهرمان کشور خانم خواهیم داشت؟
الان که دارند میرسند. فائزه و ملیکا خوب دارن خودشونو نشون میدن اما اونا خیلی وقته تو ارتفاع صد و چهل به بالا مسابقه میدن. من خودم ترس مسابقهای دارم ترسم اینه که اشتباه بدی بکنم و اتفاق بدی بیفته. من دوست دارم روند پیشرفتم و حفظ کنم و ثبات داشته باشم. دوست دارم خودم به عنوان سوارکار خوب شناخته بشم. من الان تو رنکینگ پنجاهم هستم و اگه امسال بتونم از یکی دو مسابقهی دیگه امتیاز بگیرم به قهرمانی کشور میرسم و سهمیه میگیرم و اگه سهمیه بگیرم میپرم. بار اول اگه بتونم به قهرمانی کشور خودمو برسونم خیلی خوبه. سعی میکنم اگه به سهمیه قهرمانی کشور رسیدم خیلی خوب سواری کنم.
درباره ورزش های مکمل سوارکاری برامون صحبت کنید.
من ورزشهای هوازی رو انجام میدم. دویدن، تردمیل، شنا تو مانژ تمرین هم نرمش میکنم بعضی وقتا که من تمرین نمیکنم و میام باشگاه یا میخوام بدون ورزش کردن مسابقه بدم حس میکنم که بدنم بده، بیشتر دستامو تکون میدم، پاهامو تکون میدم.
دلیلهای ریزش بیشتر در سوارکارهای خانم چیست؟
شایدخانوادهها، شاید شرایط جامعه، هستند خانوادههایی که دوست ندارند خانمها ورزش کنند و تو دید باشند. این ریزش خانمها سوال منم هست.
ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره بیست و دو بخوانید.
برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با تیام بختیاری کلیک کنید.