به سیاق تمام گفتگوهای ما و دیگران از شروع و رشد سواریتون و سرگذشت این چهل سال فشرده برامون بگید.
من کاظم وجدانی هستم متولد دوازده اردیبهشت هزار و سیصد چهل و دو. چون پدرم و برادرام و تمام اقوامم توی کار سوارکاری بودن، سوارکاری رو خیلی زود زیر نظر برادرم آقای عزت الله وجدانی یاد گرفتم. در سال پنجاه و دو زیر نظر مرحوم استاد جناب سرهنگ نشاطی شروع به فعالیت کردم و اولین مسابقهام رو با اسب پونی شرکت کردم و مقام آوردم. من اسبای خیلی خوبی داشتم و مربیهای خارجی بزرگی باهام کار کردند و مقامهای متعددی قبل از انقلاب کسب کردم. دو تا قهرمانی کشور جوانان در باشگاه نوروز آباد به دست آوردم و کلی مقام در مسابقههای هیات. در سال پنجاه و هفت پرش رو رها کردم و رفتم به شرکت اسبدوانی و خیلی سختی کشیدم و آموزشهای سخت و رژیمهای سخت برای حفظ وزنم گرفتم.
در تهران یا در گنبد؟
در تهران و گنبد و آقا قلا شروع به اسب دوانی کردم در سال شصت و سه رفتم به خدمت سربازی و در سال شصت و پنج برگشتم و در باشگاه سوارکاری چیتگر مشغول به مربیگری شدم تا به الان.
فرض کنیم شما با اسبی مواجه شدید که در حادثهای زیر آوار گرفتار شده وهنوز زنده است و شما قادر نیستید کاری براش بکنید، چه واکنشی دارید؟
واقعا اگر بدونم که نمیتونم کاری براش بکنم گریهام میگیره. متاثر میشم.
ادامه ی این مطلب را در نسخه کامل مجله شماره پنج بخوانید.