برشی از گفتگو با اقای مجید شریفی

سرگذشت شما رو بسیاری از افراد جامعه سوارکاری میدونند. خودتون دوباره این سرگذشت چندین ساله رو برای خواننده‌های ما به ویژه اون بخشی‌شون که تازه با جهان اسب و سوارکاری آشنا شدند بیان می‌کنید.
سلام. من از سال شصت و هفت شروع کردم به کار کردن و سواری کردن. شروع کارم از باشگاه پونی کلاب قدیم بود، یکی دو سال اون جا بودم و بعد یکی از دوستان به نام آقای حمید آخوندی کار سربازی‌مو توی سپاه درست کرد و همزمان می‌رفتم فرح آباد بلک بیوتی مادیون ایشون رو سوار می‌شدم و با همون مادیون مسن، تو کلاسای جناب سرهنگ نشاطی هم شرکت می‌کردم و بلک بیوتی، کار منو در حد پرش جوانان راه می‌انداخت. توی دو سال خدمت سربازی اسب‌مو می‌بردم پیش جناب سرهنگ نشاطی و تو سپاه هم اسبای جوون رو سوار می‌شدم و مسابقه هم می‌رفتم. اون جا کلاس هم بهم می‌دادن و شاگرد هم داشتم. بعد آقای کاظم علایی منو بردن باشگاه سیاهپوش، سال هفتاد فکر می‌کنم بود و پنج شش‌ماه از

سربازیم گذشته بود. چهار پنج سال باشگاه سیاهپوش بودم و سلسله مراتب رو که شما در جریان هستید. یک سال و نیم باشگاه چیتگر بودم و بعد باشگاه شکوری و بعد یک سال و نیم باشگاه رخش‌صبا و همین طوری همیشه سی چهل تا اسب دنبالم بوده. بعد از رخش‌صبا مرحوم فرمان آرا برای خودش باشگاهی زد و گفت باید بیای پیش من. چند سالی اون جا بودم و بعد به دلیل یه سری شرایط اومدم اینجا، آزمون. من می‌خواستم هم اینجا باشم هم فرمان آرا که اون‌ها مخالفت کردند و من مجبور شدم فقط بیام اینجا و الان چهارده ساله همین جام.

و مربی‌هاتون تو این مدت؟
کلاس مبتدی‌ام با آقای کریم هداوند بود و آقای هندی و بعد جناب سرهنگ که پیشش پرش کار کردم و بعد آقای علی رضایی که پیش ایشون هم اسب سوار می‌شدم.
باشگاه افشین؟
بله هر روز می‌رفتم خونه‌شون تهرانپارس و بعد باشگاه افشین.

ادامه ی این مطلب را در نسخه کامل شماره شش بخوانید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید