بهترین مربی و بهترین شاگردتون؟
بهترین مربی با احترام و قدردانی به همهی مربیام رامین خان شکی بودن که دنیای جدیدی رو تو سوارکاری برام ساختن و دریچهای شدن به سوارکاری روز دنیا و تا عمر دارم مدیون ایشون هستم و افتخارم اینه که عنوان کنم شاگرد ایشون هستم و سرم رو موقع گفتن این جمله همیشه بالا میگیرم و درست شونه به شونه رامین خان، آقای علیرضا بختیاری هستند که اگر ایشون تو زندگی سوارکاری من نبودن من الان مسعود یزدی نبودم و هر چی تو سوارکاری دارم از لطف و بزرگی و اخلاق معلمی ایشونه و دست بوس
ایشون تا همیشه هستم و بهترین شاگردم تو پرش نغمه خانجانی که از پایه سواری رو پیش من شروع کرد و ادامه داد و به نظرم تو اخلاق و سواری سرآمد نسل خودش هست و برام انسان قابل احترام و همیشه عزیزیه. نغمه مراحل سوارکاری رو به خوبی تو ایران طی کرده و تو اروپا سوارکاری کرده و نتیجههای بسیار خوبی خارج از مرزها گرفته و الانم که عضو تیم ملی هستند ایشون و نه تنها برای من که مربیش بودم بلکه برای جامعه سوارکاری ایران افتخاره. بهترین شاگرد درساژم خانم الناز تقی پور هستند که با جدیت درساژ کار کردند و با استمرار و جدیت تو تمرین تبدیل به یک درسور خوب شدن، هر چند ایشون در حیطه کلانتری و داوری درساژ و پرش هم فعالیت بسیار موفقی دارن و من به چنین شاگرد و همکاری افتخار میکنم و آرزو میکنم این روند رو تا قلههای سوارکاری طی بکنن.
سوارکاری را از زاویه دید سوارکاری که شاید همیشه در جایزه نباشد و نسبت به سوارکارهای دیگر اسب و شرایط قهرمانی کمتری دارد چگونه است؟ به عبارتی دلیل های دلگرمی تمامی سوارکاران با رتبه دو رقمی در جدول و ادامه دادن به فعالیت در این رشته چیست؟
امید بعد از روح از بدن انسان خارج میشه. باید امید داشت. باید تا وقتی که نفس میکشیم به جلو گام بزنیم. جدا از شغل و منبع درآمد بودن. ورزش سوارکاری یه ابزار میخواد به اسم اسب. شما وقتی ابزار مناسب نداشته باشی نتیجه گرفتن خیلی سخت میشه. هفتاد پنج درصد داستان اسبه. البته که شما اگه یه اسب خوب داشته باشی باید خودت هم خوب باشی که تو جایگاه بالا بایستی. اینو اضافه کنم که همیشه اسبایی پیش من بودن که یه مشکلی داشتن. این باعث شده من همیشه سعی کنم اسبام سلامت باشن و اذیت نشن. همیشه اول به شرایط حیوان توجه کردم تا این که خودم تو جایزه باشم. یعنی اگه موقع پرش، نعل اسب من بیفته اون مسابقه رو دیگه ادامه نمیدم. البته الان مانژها خیلی خوب شده. یه دلیل کمتر نتیجه گرفتن این بوده که اسب خوب نداشتم البته الان خدا رو شکر دارم یا اگر داشتم یه دونه داشتم که باید برای مدت طولانی حفظش میکردم.
آیا اسب در ایران ناعادلانه تقسیم شده؟
من فکر میکنم آدمها اگه تلاش کنن نتیجه میگیرن. رامین خان همیشه میگفت اشکی که بعد از نتیجه نگرفتن بعد از مسابقه میریزی مال عرقی یه که تو تمرین نریختی. جایگاه و موقعیت جغرافیایی هم خیلی تو تقسیم اسب مهمه و این که تو چه باشگاهی داری کار میکنی. حداقل تو تهران. این مساله رفت و آمد و مثلا کنار یه اتوبان شلوغ مثل تهران، کرج نبودن تو جذب اسپانسر خیلی تاثیر داره. محیط باشگاه، شرایط رفاهی و خانوادگی بودنش برای صاحب اسب، دسترسی و این مسایل.
شما از اسپانسر اسم بردید. من مدتهاست شاهدم که شما با سینا مجدپوراسپانسرتون کار میکنید و رابطهتون با مالک اسبتون از خاص ترین رابطههایی است که من کم و بیش تو جامعه سوارکاری دیدم. خیلی از سوارکارها اعتقاد دارن مالک خوب مالکیه که ماه به ماه نیاد باشگاه اما مالک شما شونه به شونهتون داره سواری میکنه.
در زمینه وسایل تخصصی سوارکاری ایران و با تاکید بر زین و وسایل درساژ بفرمایید.
من یه نظر شخصی دارم. دلیل پیشرفت جهشی و یکباره سوارکاری تو ایران سه چهار نفرند و سوارکاری مدیون این سه چهار نفر هست. یک رامین شکی که علم روز سوارکاری رو به ایران منتقل کردن. از مدیریت اصطبل بگیرید تا سوار شدن شون تا نحوه کار با اسب، تیمار اسب و خیلی چیز دیگه. دو آقای رخشان رادپور با نوع داوری جدید و نوع پاکورها و زیبایی مانعها و تربیت پارکورچین و وداور و کلانتر. این زیبایی مانعها تحول و اشتیاق تو سوارکاری ما به وجود آورد و این آقای جوون، اشکان حقیقی که سالها زحمت کشید و ابزار روز رو وارد کرد که در شکل و شیوه سوارکاری ایران بی تاثیر نبود و آرامش و راحتی اسب و سوار با وسایل روز دنیا که ایشون وارد کردند تسهیل شد و به ویژه استاد مهدی جمشیدخانی که با همت والاشون کتابهای سوارکاری رو ترجمه کردند و علم روز رو به صورت مکتوب به ایران منتقل کردند به علاوه حضور آموزشی و مداوم ایشون در اکثر استانهای کشور. در مورد زین درساژ هم این زین برگههای بلند و نشست عمیقتری داره و از شما میخواد عمیقتر بشینی و صافتر بشینی و پاهات زیر بدنت قرار بگیره و بیشتر عقب باشی تا جلو.
یعنی پشت اسب وزن بیشتری بگیره و این در روی پا رفتن و تجمع اسب هم تاثیر داره.
صد در صد. چون وقتی ثقل شما به جلو باشه تقل اسب هم به جلو میافته. شما تو درساژ از اسب میخوای از پشتش استفاده بیشتری کنه و جلوش سبک تر باشه تا راحت تر کارشو انجام بده.
کی تو درساژ ایران پیاف و پاساژ میبینیم؟
این که همه انجام بدن که خیلی دوره. رامین خان قبلا بعد از هر پرش خوب تو رده بالا برای تماشاگر پاساژ اجرا میکردن. باید نظم تو درساژ بیاد که بشه چند سال دیگه این کارو انجام داد. تو وقتی تو پرش پارکور صد و پنجاه خیلی دور از ذهن و بعید بود الان سوارکارای ما اعتماد به نفس صد و شصت رو هم دارن. باید تو پرش که مسابقه تعطیل نمیشه تو درساژ هم نشه تا بشه هر کاری کرد. الان تو پرش توی شرق و غرب مسابقه داریم. تو شهرستانها مسابقه همزمان داریم. این نظم به درساژ بیاد مردم جذبش میشن و مخاطب پیدا میکنه. خیلیا هستن درساژ دوست دارن. خیلی از خانمها. توان و فیزیک مناسب رو هم دارن اما الان انتخابی به جز پرش ندارن. تجربه ثابت کرده که خانمها در درساژ موفقترند تا اقایون و قهرمانهای زیادی تو درساژ دنیا از بین خانمها برخاستهاند. در ایران هم شرایط میتونه همین طور باشه.
ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره سه بخوانید.
برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با مسعود یزدی کلیک کنید.