برشی از گفتگو با اقای حمیدرضا حاجی کندی

مختصردر موردقهرمانی کشور ایران برامون صحبت کن و‌پنج راند رو تحلیل کن، انگارکه روی اسب هستی.
این سومین تجربه‌ی مسابقه قهرمانی کشورم بود. سری قبلی اسبم، اصلن این رده و این ارتفاع در توانش نبود اما می‌خواستم باشم و اگه تجربه‌ام بیشتر بود نتیجه‌ی بهتری می‌گرفتم و اما سال نود و شش، راند اول رو دقیق یادمه، یه برنامه برای خودم چیدم که چطور برم و چه کار کنم و چه کار نکنم. بیشترین استرس رو راند اول داشتم شاید چون اسبم اون رده رو خیلی خیلی آسون می‌پره و اون رده خیلی پایین‌تر از سطح توانشه، لاین آخر بود و مانع پروانه، ورود اولم خیلی خوب بود شش تا راحت و روون اکسرو میرم پایین دست به اسب نمی‌زدم شش تا رو راحت تا پلانگ و می‌پریدم. نمی‌دونم چرا از اکسر پایین اومدم برگشتم و هفت تا گام کردم. دولانا

هرچی باهاش کاری نداشته باشی راحت‌تر می‌پره. اومدم بشینم و منتظر شم که برسم به پلانگ و همون زود نشستن و برگشتن باعث شد دولانا بالا بمونه و دو گام رفتیم جلو،گفتم اوه اوه، کردم هفت تا و تیر زد. این راند اولش بود، بعدش گفتم حمید یعنی چی آخه؟ خب یه تیم داره برای این کار زحمت می‌کشه. چهره‌ی بچه‌ها رو که می‌بینی بدترین فحش و ناسزاست چون تو اشتباه کردی و زدی، عظیم مراقب اسبم خیلی تعصبیه، دوست داره اسبش بی خطا بره من اومدم بیرون شرمنده‌ی عظیم و معراج رایدرم شدم، بعد از اون راند گفتم باید بقیه‌شو این قدر خوب سوار شم که دیگه جبران کنم، بقیه‌شو دیگه استرس نداشتم، می‌رفتم بازدید مسیر انگار نه انگار رده‌ی صدو چهل و پنج، پنجاهه. خیلی راحت برنامه‌ای که داشتم رو اجرا می‌کردم و جایی شم خراب نشد، اون لاین آخر رو هم که زدم شاید می‌شد بهتر سوار بشم ولی همون جوری که برنامه داشتم عمل کردم و خب دیگه زد، اینم بگم که دولانا هم تجربه‌ی مسابقه‌ی سنگین رو نداشت، پنج راند سنگین با ارتفاع بالا. به نظرم می‌تونستم اون اکسر آبی رو بهتر وارد شم. وقتی از پارکور میای بیرون و فیلم رو می‌بینی متوجه می‌شی بهترم می‌شد پرید. خوشحالیم این بود که برنامه‌ای رو که داشتم پیاده کردم به هر حال قرار نیست همه‌ی اسبا بی خطا بشن همیشه

ادامه ی این گفتگو  را در مجله شماره شانزده  بخوانید.

برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با حمیدرضا حاجی کندی کلیک کنید.

 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید