تاثیر زندگی شخصیتون روی زندگی سوارهتون چطور میبینید و برعکس؟
کل سوارکاری من روی زندگی شخصیم تاثیر گذاشته. روی کارم خونوادهام. من در تمام شرایطی که هستم فکرم اسبه. من وقتی قرار باشه با دوستام برم تفریح کنم به اسب فکر میکنم. گاهی فکر میکنم که تو اون زمان میتونم باشگاه باشم و سعی میکنم جایی نرم و کنار اسبا بمونم. مسافرت هم اگر برم باید تو اون مسافرت اسب باشه. مثلا مسابقهای رو برم نگاه کنم یا برم اسبی رو ببینم. همه چیز زندگیم اسبه حتا تلویزیون هم که میبینم ناخوداگاه شبکه اسبی میبینم و چیز دیگهای رو نمیتونم نگاه کنم.
تو اتاق خودتون جز عکس خودتون عکس کدوم سوارکاردیگه میتونه بشینه؟
من مثل سوارکارای دیگه دوست دارم عکس مارکوس اهنیگ رو بذارم و لودگر بربام که خیلی شخصیتش اجتماعیه. در مورد ایرانیا هم همه با هم رفیقیم دیگه!
درمورد سوارکاری مشهد برامون به تفصیل صحبت کنید. به جز خراسان رضوی فکر کنم فقط همدان باشه که قهرماناش ممتد و هرساله تکرار میشه. شما به یقین یکی از بهترین سوارکارای شهرستانی هستید. بایدها و نبایدها، کاستیها و مزیتهای سوارکاری مشهد رو بفرمایید. مشهد در شاخههای دیگه سوارکاری هم فعال هست اما من پرش منظورمه.
خوشبختانه سوارکاری مشهد قدمت خیلی خوبی داره. مشکلاتی که قبلا همدان داشته هیچ وقت مساله مشهد نبوده. تو همدان باید زیرساختها درست میشده اما در مشهد این طور نبوده. تو مشهد پیشکسوتهایی هستند که باعث شدن راه برای ما باز بشه. مشهد باشگاههای خیلی خوبی داره. دایم مسابقه در مشهد برگزار میشه و مربیای خوبی در مشهد فعال هستند. فقط هماهنگی و همکاری در مشهد مثل شهرستانهای دیگه نیست. اون انسجامی که مثلا در همدان بین سوارکارا هست در مشهد نیست. این انسجام رو من در همدان حس میکنم و چندین بار به آقای بختیاری هم اینو گفتم. این هماهنگی متاسفانه تو مشهد نیست و این که این خودمونیم که باید بخوایم این اتفاق بیفته و اگه بیفته مشهد خیلی قویتر میشه. در مشهد در ردههای پایه ریزش زیادی داریم. من وقتی تو رده نوجوان میپریدم تو مسابقه یه مینی بوس سوارکار نوجوان پیاده میشدن برای مسابقه اما الان تعداد خیلی کم شده.
الان البته تو همهی ایران این ریزش هست.
بله. همه جا نوجوان و جوان زیاد هست از نظر جمعیتی ولی این که چرا تو این ورزش این همه ریزش داریم سواله. دلیلش نمیدونم چیه! کبود اسبه؟ گرونی اسبه؟ اون موقع که ما میپریدیم هیچ کدوم اسب نداشتیم با اسبای باشگاه میاومدیم مسابقه اما الان این طور نیست. البته مشهد شرایط خوبی هم داره یکی این که اسب خوب همیشه داره. سوارکار خوب همیشه داره. مالک و سرمایه گذار خوب که سرمایه زیادی رو هزینه کنه همیشه داره. البته دوری راه همیشه ما رو از تهران عقب انداخته. اگر ما شرایطی رو داشتیم که مثل تهران تو همین ارتفاع مسابقه برگزار میکردیم. اگر مثل خیلی از باشگاههای تهران سالن سرپوشیده داشتیم و تو زمستون و تابستون میتونستیم مسابقه برگزار میکردیم شرایط مون خیلی بهتر بود. خیلی از این چیزی که الان هستیم جلوتر بودیم.
ادامه ی این مطلب را در مجله شماره پنج بخوانید.