این که راحتی و شرایط خوب و سادهتر کار با دام کوچک رو به کار با اسب ترجیح ندادید چیست؟ اسب که مسولیت زیادی داره و یک حیوان ورزشی و بسیار گرون قیمته.
یه مقدارش به خصوصیات اخلاقی بر میگرده. چون من تو بچگی بیش فعال و از یه جا نشستن بیزار بودم. شاید یکی از دلایلش این بود و یه دلیل دیگهاش شاید این بود که درمان رو خیلی دوست داشتم انجام بدم. کار درمانی اسب رو هم بخوای انجام بدی باید بیرون باشی. اخلاقیاتم به کار اداری نمیخوره. دامپزشکی دام کوچک به خصوصیات اخلاقیم نمیخوره و من اسب رو خیلی بیشتر از حیوونای دیگه دوست دارم. شاید یکی از دلایلش این باشه.
میزان تاثیر دامپزشکی بر قهرمانی یه اسب مسابقه رو بفرمایید. معمولا جامعه سوارکاری مربی و سوارکار رو قهرمان مطلق میدونند و آیا به اندازهای که باید تاثیر کار دامپزشک بر یک موفقیت ورزشی نمود داره؟
من این طوری میتونم بگم که من تو این راه خیلی سختی کشیدم. یه زمانی فکر میکردم یه جایی اگه شما علم و دانش داشته باشی جایگاه خیلی بهتری پیدا میکنی ولی تو جامعه اسبی این طوری نیست چون خیلی داستانها پس پرده هست که شاید مانع پیشرفت خیلی از مسایل میشه. من یادم نمیره زمانی که از خارج اومده بودم یه سری اطلاعات داشتم که به درد جامعهی سوارکاری ما میخورد. ولی خیلی خیلی اذیت شدم و کسی استقبالی ازش نمیکرد. من هیچ وقت یادم نمیره. من میخواستم از یه اسب نوار قلب بگیرم، دستگاه با کلی سیم و متعلقات باید به بدن اسب وصل میشد و من مسافت زیادی توی یکی از باشگاهها طی کردم که این کارو انجام بدم. مربی اسب با شخص دیگهای که فکر کنم ایشون هم دامپزشک بودن مشورت کردن و جواب این آقایون این بود: شما میخواید به اسب ما برق وصل کنید؟ اون جا من مجبور شدم از خودم نوار قلب بگیرم که اطمینان طرف جلب بشه و من بتونم کارمو بکنم. من شاید خیلی جوون به نظر میرسیدم که کسی از نتیجهی دورههایی که من رفته بودم استفادهی زیادی نمیکرد و مردم ایران شاید دوست داشته باشند دکتر موهای سفیدی داشته باشه وخیلی چیزای دیگه. ولی خب با کارم آروم آروم جایگاه خودمو پیدا کردم. این که نقش دامپزشکی در قهرمانی چیه باید بگم نقش دامپزشکی شاید پنجاه درصد موارد باشه تو همه جای دنیا هم همینه و تو خارج هم یه اسب اگه تو مسابقه برنده میشه بیشتر به مربی و سوارکار توجه میشه تا دامپزشک. در حقیقت دامپزشکی کار پس پرده است. ما البته یه چیزایی تو ایران نداریم که برنامه اسپرت مدیسن بهش میگن. در واقع نوشتن برنامه غذایی و برنامه تمرینی و آماده سازی و کنترلهای دامپزشکی خاصی هست که انجام میشه. من چیزهایی که اون ور دیدم این بود که اسبایی که سطح خیلی بالایی داشتند؛ همیشه یه دامپزشک و یه کایروپرکت کنار اسب بودند و کارهای اسب رو انجام میدادند و این دو نفر با مربی و سوارکار دائم در ارتباط بودند. تو ایران این حالت وجود نداره و خیلی سخته این کار چون باید شما بدونی تو چه زمانی چه تشخیصی بدی و چه تمرینی پیشنهاد بکنی و در مورد دارو چه تجویزی باید بکنی که از نظر تست دوپینگ مشکلی پیش نیاد. چون وقتی شما میخوای درمان انجام بدی باید یه داروهایی رو به کار ببری که از نظر فدراسیون جهانی دوپینگ محسوب نشه و شما باید تمام این مسائل رو مدنظر قرار بدی که کی درمان رو شروع کنی که این مواد از بدن اسب دفع شده باشه و این مسایل با تعامل مربی به دست میاد. این البته تو ایران خیلی کمرنگه چون تو ایران بیشتر لابی مشخص میکنه که هر کسی چه اسبی رو ببینه و مسایل علمی گاهی زیاد تو این انتخاب دخیل نیستند. به هر حال ممکنه یه مربی با یه دامپزشک راحتتر باشه یا اون دامپزشک خصوصیات اون اسب رو بیشتر بشناسه و ترجیحش این باشه که با اون دامپزشک کار بکنه. من فکر میکنم کم کم تمامی مسایل به سمت علمی شدن پیش میره و ما نیازمند یه مرکز درمانگاهی برای اسب هستیم. چون باورهای قدیمی و مسایل سنتی کم کم رو به فراموشی هست و باید مطالب و شرایط جدید جایگزین بشه.
ادامه ی این مطلب را در مجله شماره هفتبخوانید.
برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با احسان ترکی کلیک کنید.