اسب کرمان، بخش چهارم

اسب کامپوليناي برزيل و اسب نسبان کرمان
به بهانه ثبت تيره و جمع آوري پيشينه ي يک تيپ از اسب هاي ايراني

سال گذشته به دنبال تشويق و حمايت آقاي حميدرضا نوري بعد از تحقيق و پژوهش و بازديد از اسب کرمان (که آن روزها هنوز نام ثبت شده اي نداشت) و تلاش بي دريغ ايشان در طي راه به نگارش دو مقاله تاريخي پژوهشي از اسب کرمان پرداختم. اين دو مقاله با استقبال بسياري مواجه شد. به دنبال آن آقاي حميدرضا نوري (که در باشگاهش بيشترين تعداد اين اسب را دارد) با همکاري آقاي مهندس سهيل يوسف نيا پايه هاي کارگروه کرمان را بنا گذاشتند. اين حرکت با پشتيباني بزرگان اسب کرمان و دوستداران اين تيپ روبرو شد. برخورد مسئولين استاني نيز بسيار مناسب بود.همچنين مخالفت هاي حباب وار يکي دو جا ديده شدند که بيشتر به علت احساس خطر در منافع شخصي بودند.

ناآگاهي از چگونگي روند کار اسبهايي که با شجره هاي فرضي و نادرست (بيشتر از سمت ماديان) به فروش رفته بودند اسب هايي که با بزرگنمايي بيش از حد به نام و نشاني رسيده بودند اما با بررسي دقيق شجره ديده مي شد که جزيي از اين تيپ نيستند. بازي قدرت در منطقه براي کساني که حتا در رديف اول تماشاگران هم نبودند!چه برسد به داخل گود بزرگان و زحمت کشان اين نژاد و…

اما بزرگان منطقه توليد کنندگان، پرورش دهندگان و مالکان اصلي بدون توجه به اين حاشيه ها شانه به شانه هم براي حفظ اين خون زنده ي ميراث پدرانشان ايستادند. آن ها آماده بودند تا به سيصد سال تاريخ ثبت نشده نياکانشان هويت ثبت شده اي بدهند تا آن را با آينده اي روشن تر به دست فرزندانشان بسپارند
و اين تاريخ نياکان داستاني فراموش شده نبود که ته صندوقچه هاي کهنه خاک بخورد يا به لالايي پيرزن ها در شبهاي تاريک تبديل شده باشد اين تاريخ خون زنده و جوشاني بود که صداي شيهه هايش آسمان اين منطقه را مي لرزاند و صداي سم هايش روي خاک اين منطقه هنوز شنيده مي شد. اين تاريخ هنوز غرور و عزت مردمش را با يورتمه هاي پرغرور و آهنگين به پشت ميبرد.
شايد زماني که فيروز ميرزا در باغ شازده به ملازمينش گفت که آن ماديانهاي زيباي نسبان (يا نسمان به تلفظي ديگر) و جدرانش را به بيرون بياورد تا او ببيندشان حتا فکرش را هم نمي کرد که روزي بزرگان منطقه با ذوق و سيلقه و تلاششان روزي يک نژاد ترکيبي از آن ها بسازند و به نام اين خاک ثبتش کنند؛ «نسبان کرمان»

باغ شازده معجزه اي در دل کوير

به تعبيري يکي از معناهاي کرمان سرزمين مردم سختکوش و کاري ست. مردمي که روزگاري تيغه ي هاي دست سازشان زبانزد خاص و عام بود.
مردمي که از دل کوير باغ زيباي ماهان را برآوردند. بهترين نخلستان هاي کشور را را پرورش دادند.

مردم در شرايط اقليمي با اسب هاي بومي و بهترين اسب هايي که مي توانستند به منطقه وارد کنند ذوق و سليقه و نياز و تدبيرشان را بهم ريختند و
اين تيپ ترکيبي را به وجود آوردند.

 

کار گروه حمايتي و مردمي اسب نسبان کرمان

با راه اندازي کارگروه حمايتي و مردمي اسب نسبان کرمان مانند هر کار سازنده و بزرگ ديگري با چالش هاي مختلفي مواجه شديم اما آنچه ما را در اين راه دلگرم و مصمم تر مي کرد پشتيباني مردمي بود. اين کارگروه که کاملا مردمي ست و با حمايت هاي مالي و معنوي مردم به کار خود ادامه مي دهد در سال 96 سه بازده عمده داشت:

1- در يکي از اقدامات اساسي که انجام شد ثبت نام نسبان کرمان بعد از سيصد سال بود.يک نام شايسته با معناي تاريخي يک هويت مستقل که با مشورت و راي گيري بزرگان به تصويب رسيد.

2- در اقدام بعدي حدود هفتاد اسب با درجه خلوص خوني متفاوت نمونه گيري شدند. به احتمال زياد اين اسب ها در دو گروه دسته بندي خواهند شد.اطلاعات بيشتر در پايان نمونه گيري و زمان تنظيم نهايي و چاپ در اختيار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

3- با توجه به وجود نام هاي تکراري از جمله عقاب، آهو، طوفان و…. و وجود ابهام در شجره بسياري در اين تيپ (بخصوص در مورد قسمت ماديانها) پيشنهادي در خصوص نام گذاري اين اسب ها به کارگروه دادم که مورد توجه و استقبال بزرگان و مالکان و تاييد آقاي مهندس سهيل يوسف نيا قرار گرفت. آقاي حميدرضا نوري از اولين توليد کنندگان و مالکيني بود که از پيشنهاد در نام گذاري اسب هايش استفاده کرد.(کره ماديان روشنا با عقاب نوري به نام رخ افروز و کره ماديان زيبا سياه با عقاب نوري به نام زويا)

اين روش که براي اهميت دادن به نقش سازنده ي ماديان در توليد براي اسب هاي عرب در کشور لهستان نيز مورد استفاده قرار مي گيرد به اين صورت است که کره متولد شده بايد نامي با حرف اول مشابه با نام مادرش داشته باشد.بدين گونه تا بيست نسل بعد هم امکان جايگزاري يک مادر فرضي براي کره ها امکان پذير نخواهد بود.

براي مثال اگر نام ماديان دلرباست کره مي بايست نامي با شروع حرف [د] داشته باشد.و در صورتي که کره ماديان باشد کره ي او نيز مي بايست نامي با همين حرف و…بدين ترتيب راه بر هر تقلبي بسته خواهد شد و پيشنيه توليدات را (تا بيست نسل و حتا بيشتر) ميتوان از اين طريق از روي نام هاي مادرانشان بررسي کرد.

در اين نژاد سيلمي ها کم و شناخته شده هستند.بيشتر ماديان ها هستند که احتياج به شناسايي و ساماندهي دارند و کره هاي توليد شده نيز نام هاي تکراري و خارج از کنترل و غير قابل پيگيري نخواهند داشت.

بسياري از مردم و بزرگان عکس هاي قديمي را که نزد خود داشتند در اختيار کارگروه قرار دادند که در زمان مناسب از آن ها استفاده خواهم کرد. هر عکس يک سند است براي تاريخ اسب هاي ايراني. در آخرين شماره سال 96 ويژه نامه نوروز بخش سوم مقاله اسب کرمان به چاپ رسيد و با بي صبري منتظر بهانه اي هستم تا بخش چهارم مقاله اسب نسبان کرمان را با خبرهاي خوش به چاپ برسانم.

اسب نسبان کرمان قرار است که بماند. با هويت مستقل خودش. اين اسب تنها متعلق به گذشته ي ما نيست. بلکه در آينده ي ما نيز جايگاه مستقل و محکم خودش را دارد. ما کار خودمان را مي کنيم و بقيه هم کار خودشان را. تاريخ به زودي در مورد همه ما قضاوت خواهد کرد.

 

بهانه ي نگارش اين مقاله متولد يک سرزمين دور…

اسب نسبان کرمان با توجه به موقعيت جغرافيايي استان کرمان و علاقه ي بزرگان اين اسب در طول تاريخ به تلاقي سه نژاد اصيل خوزستان (در يکي از بارزترين و تاثير گزار ترين نمونه ها امان الله خان سيلمي جاسم عرب را از مري ليلي خريداري کرد و کوروس خان با کشش از آن با ماديانش بن جاسم را توليد کرد و کره هايي از اين دو سيلمي در منطقه توليد شد) کرد (عموما وارد شده به منطقه از اصفهان و گاهي کرمانشاه) دره شوري (عموما وارد شده به منطقه از سمت استان فارس و به ندرت از سمت اصفهان) با اسب هاي بومي که در منطقه وجود داشت به وجود آمد. علاقه بزرگان اسب کرمان به سواري قوي از اسب اين تيپ را به سمت اسب ورزشي قوي با دست و پايي محکم برده است. در گير و دار بررسي اين تعاريف و جستجو در متون قديمي و خاطرات بزرگان و عکس هايي که مردم برايم فرستاده بودند و پيگيري امور مربوط به اسب نسبان کرمان بودم که در تعطيلات نوروزي چيزي که توجهم را جلب کرد يک نژاد ترکيبي در آن سوي کره زمين در کشور برزيل.

مطالب مربوط به شکل گيري اين نژاد ترکيبي را دنبال و با آنچه در تيپ ترکيبي اسب نسبان کرمان در دست داشتم مقايسه کردم. نتيجه اين مطالعات و بررسي ها مقاله اي شد که پيش رو داريد.

 

اسب کامپولينا:

نژادي که امروزه به نام به وجود آورنده اش شناخته مي شود کامپولينا(Campolina) نام خود را از کاسيانو کامپولينا ((Cassiano Campolina دارد. اولين اقدامات براي به وجود آوردن اين نژاد ترکيبي اولين بار در منطقه Minas Gerais در سال 1870 شروع شد و نژادها و خط خوني هاي مختلفي متعلق به مناطق مختلف دنيا براي شکل گرفتن آن به کار گرفته شدند.

امروزه کامپولينا يکي از بزرگترين نژادهاي برزيلي ست و در تمام رنگها ديده مي شود. استفاده اين نژاد بيشتر براي سواري هاي آزاد و ارابه سواري ست. و به تازگي در درساژهاي ملي مورد استفاده قرار گرفته است.

کاسيانو کامپولينا که يک کشاورز بود ماديان سياهي به نام Medeia داشت اين ماديان اجدادي از نژاد بارب داشت. او اين ماديان را از يک نريان خون خالص اندولوسي کشيد. اين نريان در مالکيتMariano Procopio بود و اسبي بود که از طرف Dom Pedro II دومين و آخرين پادشاه برزيل به او پيشکش شده بود. کره نريان به دنيا آمده به رنگ نيله بود که مونارکا (Monarca)نام گرفت و تا 25 سالي که زنده بود در خدمت گله کاسيانو کامپولينا بود.

از ديگر نژادهاي استفاده شده براي شکل گرفتن اين نژاد ترکيبي مورد استفاده قرار گرفتند مي توان Anglo Norman, Clydesdale, Holesteiner, American Saddle horse را نام برد.و همچنين خط خوني Mangalarga Marchador نيز بعدها براي ايجاد اصلاحات در نژاد کامپولينا نيز استفاده شد. اين اسب ها هر کدام متعلق به گوشه اي از دنيا هستند و بعضي از آن ها خود نژادهاي ترکيبي ساخت دست انسان هستند مانند نژاد هولشتاين و امريکن سدل برِد. نژاد Anglo Norman که امروزه منقرض شده است.

 

 نمونه نژاد منقرض شده Anglo Norman
نمونه نژاد منقرض شده Anglo Norman
 نمونه نژاد Clydesdale
نمونه نژاد Clydesdale
نمونه نژاد Holesteiner
نمونه نژاد Holesteiner
نمونه نژاد Saddle Bred
نمونه نژاد Saddle Bred
نمونه نژاد MangalargaMarchador
نمونه نژاد MangalargaMarchador

کتاب تبارنامه کامپولينا در سال 1934 بسته شد و استانداردهاي نژادي تعريف شد.در سال 1938 کنسورسيوم اسب کامپولينا تشکيل شد تا رسما اين نژاد را به ساماندهي برساند. در طي سالها استانداردهاي نژاد چندين بار تغييراتي کردند.هم اکنون حدود 85.000 اسب کامپولينا به ثبت رسيده اند. و حدود 7300 توليد کننده و پرورش دهنده شناسايي شده اند.حدود 4300 ماديان در سال 2003 کشش شدند.

نمونه یک تیپ کامپولینای قدیمی
نمونه یک تیپ کامپولینای قدیمی

 

قد اين نژاد به طور متوسط 158 سانتي متر براي نريان ها و 152 سانتي متر براي ماديان ها تعريف شده است.بهترين رنگ براي اسبها نيله ابرش از ديد عموم است.رنگ اولين نرياني که از اين نژاد توليد شد.ديگر رنگهاي مورد علاقه کهر وطيف هاي مختلف کهر موشي و پينتو و… هستند

نمونه رنگ پینتو در تولیدات امروزی
نمونه رنگ پینتو در تولیدات امروزی
نمونه کره های تولیدی امروزی
نمونه کره های تولیدی امروزی

نمونه رنگ پينتو در توليدات امروزي نمونه کره هاي توليدي امروزي
در نمونه هاي طيف هاي مختلف کهر موشي خطوطي معمولا بر روي دست و پاي اسب ها و گاهي يک سمت يال ديده مي شود به نوعي که روي دست ها و پاهاي آن ها ديده مي شود زيپر مي گويند.

نشان هاي روي دست و پا و پيشاني تاثيري روي داوري هاي اين اسب در مسابقات ندارد.
اين نژاد به نسبت اسب ترکمن و عرب بسيار جوان است و استانداردهاي آن هنوز در حال تغيير و تکميل هستند.

نمونه ی سر و گردن یک تولید در نسل های اولیه
نمونه ی سر و گردن یک تولید در نسل های اولیه
نمونه ی سر و گردن در یک تولید امروزی
نمونه ی سر و گردن در یک تولید امروزی

 

اين نژاد مورد حمايت مالي و معنوي دولت است و از سرمايه هاي ملي کشور برزيل شناخته مي شود. توليدکنندگان و مالکان از حمايت هاي کافي برخوردارند. حتا براي بيشتر شدن دلگرمي توليدکنندگان و رونق بازار اين اسب ها و بالابردن علاقمندي مردم به آن ها در مصارف مختلف استفاده از اين اسب ها تبليغ مي شود که از جمله آخرين اقدامات استفاده از اين اسب ها در درساژهاي ملي بوده است.

آب در کوزه و ما به دنبال وارد کردن انواع اسپرم ها و اسب هاي خارجي به دنبال دلگرم کردن هر چه بيشتر توليد کنندگان خارجي و پر کردن جيب آن ها.

فيصل (سرور- دعا) نمونه تلاقي خون نسبان ها با خون عرب وارداتي ست. سرور کره مبارک اسب عرب وارداتي/ دعا ماديان نسبان کرمان- اين ماديان در صورت کشش با سيلمي هاي نسبان کرمان کره هاي خوبي از خود به جا خواهد گذاشت.

آخرين اخبار از روند اقدامات براي اسب نسبان کرمان

روند نمونه گيري ها در حال جريان است. کتابچه اسب کرمان که شامل اطلاعات اوليه خاطرات تاريخچه فنوتيپ توافق شده و… است در حال تکميل مراحل خود است.همچنين کتاب تبارنامه اسب نسبان کرمان در حال جمع آوري ست.
بعد از سيصد سال اين اولين اقدامات آکادميک و رسمي ست که براي اين تيپ ترکيبي ايراني در حال انجام است.

تنها حدود شش هفت ماه از آغاز کار کارگروه اسب کرمان با بزرگان پيشکسوتان توليد کنندگان مالکان و پرورش دهندگان اسب نسبان کرمان مي گذرد.تداوم اين همکاري ها و پيگيري هاي همگاني تضمين شناسايي آکادميک و بازگرداندن هويت اين آفريده هاي نيک است.
رفسنجان خانه بسياري از نسبان هاي کرمان است.اين اسب ها بيشتر در بم توليد مي شوند و در رفسنجان پرورش مي يابند. نقش اين دو شهر در سرنوشت اين تيره جاي بحث ندارد. اميدوارم سر فرصت بتوانم به ديدن تمام اين اسبها بروم و با ثبت وضبط اطلاعات و عکس و خاطره هاي مربوط به اين اسب ها آن ها را براي نسل هاي بعد و سالهاي دور آينده حفظ کنم.

 

فرم سر و گردن پدر(عقاب نوری)
فرم سر و گردن پدر(عقاب نوری)
فرم سر و گردن در پسر(شوبیر)
فرم سر و گردن در پسر(شوبیر)
کرند ملک زاده- از سیلمی های پایه نسبان کرمان
کرند ملک زاده- از سیلمی های پایه نسبان کرمان
سیمرغ بم- از سیلمی های قدیمی اسب نسبان کرمان
سیمرغ بم- از سیلمی های قدیمی اسب نسبان کرمان
عقاب عامری
عقاب عامری
نوه عقاب عامری در یک سالگی-میراث شاه بهزاد (شوبیر- نینا)
نوه عقاب عامری در یک سالگی-میراث شاه بهزاد (شوبیر- نینا)
نوه عقاب عامری در هفت روزگی- زویا(عقاب نوری - زیبا سیاه)
نوه عقاب عامری در هفت روزگی- زویا(عقاب نوری – زیبا سیاه)
مادیان گلپر(گلرخ عامری- نسمان) کره نه روزه از عقاب نوری – این کره دو سر نسبان محسوب شده و از نظر ژنتیکی ارزش بالایی برای حفظ این تیپ دارد – عکس قدیمی ست اصلان امروزه یک سال و چند ماه سن دارد.
مادیان گلپر(گلرخ عامری- نسمان) کره نه روزه از عقاب نوری – این کره دو سر نسبان محسوب شده و از نظر ژنتیکی ارزش بالایی برای حفظ این تیپ دارد – عکس قدیمی ست اصلان امروزه یک سال و چند ماه سن دارد.
بن فرخ- کره دوم مادیان گلپر- این دو کره دو سر نسبان محسوب شده و از نظر ژنتیکی ارزش بالایی برای حفظ این تیپ دارد.
بن فرخ- کره دوم مادیان گلپر- این دو کره دو سر نسبان محسوب شده و از نظر ژنتیکی ارزش بالایی برای حفظ این تیپ دارد.

توليدات ماديان گلپر همه از نسبان هاي کرمان هستند.خبرهايي اينچنين نويد آينده اي اميدوارکننده براي دوستداران اين تيپ مي باشد. ماديان گلپر از ماديان هاي باارزش نسبان کرمان است.
دو کشش با فرخ سيلمي نسبان کرمان که حاصل آن دو کره نر هستند از اين دو توليد بن فرخ نزد مالک فعلي نگهداري مي شود. دو کشش بعدي با عقاب نوري بوده است که حاصل اولين کشش اصلان کشش دوم گيو که متولد چهار روز پيش است و مطابق قانون جديد نامگذاري شده است و کشش سوم که ظرف يکي دو هفته آينده انجام خواهد شد.

عرف کشش در کرمان

عرفي که براي کشش در کرمان شاهدش بوده ام اين است که ماديان را دو سال پياپي از يک سيلمي مي کشند و يک بار کره توليد شده را مالک ماديان برميدارد و يک بار مالک سيلمي.(در حالي که به عنوان مثال در يزد همچنان دريافت وجه از مالک ماديان در ازاي کشش متعارف است)

مانند هر عرف و قانوني اين عرف نيز خوبي هايي دارد و بدي هايي:

از جنبه هاي مثبت آن اين است که با اين شيوه دو کره با يک ذخيره ژنتيکي دست دو مالک مي ماند و اين مالک ها با افکار متفاوت و از اسب هاي متفاوت از آن ها توليد مي کنند و شانس توليدات با ذخيره ژنتيکي گسترده تر و توليدات بهتر کمي بالاتر مي رود. البته اين امر مشروط بر انتخاب درست مالک ماديان در انتخاب سيلمي مناسب براي کشش است، در غير اينصورت دو شکم از ماديان به هدر رفته است. حتا ديده ام که مالک يکي دو سيلمي در کشش با ماديان ها بسيار حساس اند و اجازه کشش سيلمي اشان را با هر ماديان يا ماديان هاي خارج نژادي نمي دهند يا براي ماديان هاي داخل نژادي تخفيفات و شرايط ويژه در نظر مي گيرند.

اما در آن روي سکه از نظر حرفه اي بيشتر پرورش دهندگان بر اين باورند که کشش متعدد يک ماديان از يک نريان کار نادرستي ست زيرا ذخيره ژنتيکي باقي مانده از آن ماديان را بسيار محدود مي کند. ماديان را بايد با سيلمي هاي متفاوتي کشيد تا علاوه بر گسترده کردن ژنتيک باقيمانده از ماديان و کم کردن ميزان همخوني در کره هاي به جا مانده از آن شانس تلاقي آن ها در نسل هاي بعد از بين نرود (علي بن طريف نيز هميشه ميگويد بعد از حدودا سه يا چهار نسل ماديان توليد شده را با نرياني که از همان خط خوني ست بکشيد تا خصوصيات در توليدات آينده تثبيت شود) و همچنين با کشش با سيلمي هاي مختلف به ژنتيک ماديان فرصت داده ميشود تا با جفت خوردن با ژنتيک هاي مختلف شانس بيشتري در زمين گذاشتن کره هاي استثنايي را داشته باشد.
حتا در اروپا و اسب هاي عرب نيز بسيار کم ديده شده است که هر ساله ماديان را تنها از يک سيلمي پر کنند.

اعتقاد پروفسور Lush يکي از برجسته ترين ژنتيک شناسان امريکايي نيز با اين باور همخوان است:
ايجاد کره هاي منحصربه فرد از نظر ژنتيکي(به معني بدون داشتن خواهر و برادر تني) باعث ايجاد انتخاب هاي بيشتر در آينده مي شود.حق انتخاب هاي بيشتري به گله اضافه مي شود و همين امر باعث توليدات با تنوع بيشتر و غير تکراري از نظر ژنتيکي خواهد شد.در نتيجه در آينده شاهد ترکيبات بازتر و پيچيده تري خواهيم بود.(کتاب هنر توليد- دکتر يواخيم نايگل)

 

کلام آخر

 

حرکت سازنده و هدفمندي در راستاي شناسايي آکادميک اسب نسبان کرمان آغاز شده است. اين حرکت مي تواند به نتايج ماندگاري بينجامد از جمله: ثبت تيپ ترکيبي اسب نسبان کرمان به عنوان يک سرمايه ملي و اولين تيپ ترکيبي ايراني. بعد از طي مراحل ملي ميتوان به معرفي آن در جوامع خارجي نيز فکر کرد.
ادامه روند کار با پشتيباني مردم مي تواند به رونق بازار و دلگرمي اسبداران بيانجامد و هويت در ابهام فرو رفته سيصد سال اين اسب را به آن برگرداند.
بارها گفته ام که مردم بهترين ياران خويشند هيچ کس تا از مردم نبوده است براي مردم اين خاک کاري نکرده است. کافي ست کتابهاي تاريخ را کمي ورق بزنيم. اميرکبير پدر اصلاحات مدرن در ايران آقازاده نبود، از ما بهتران نبود، پسر يک آشپز بود. از مردم بود. مري ليلي بانوي اسب اصيل خوزستان نيز. رييس علي دلواري نيز، غلامرضا تختي نيز…. مهم نيست دست روي چه زمينه اي و روي چه دوره اي از تاريخ مي گذاريد. روي اين خاک هميشه اين مردم بوده اند که نجات بخش خود شده اند.انتظار کشُنده ي آمدن کسي از آسمان هفتم را براي نجات اسب هاي ايراني رها کنيم. به اميد آقازادگان نشستن هم که عاقبتي جز تباهي ندارد. هيچ قدرتي ماندگارتر و ژرف تر از اراده ي مردم براي حفظ آنچه به آنان تعلق دارد وجود ندارد.
از آينه بپرس، نام نجات دهنده ات را(فروغ فرخزاد)

اصلاح:
با عرض پوزش از مالک ترلان در شماره قبل شجره ترلان به اشتباه تايپي نسمان و آهو نوشته شده بود. بدين وسيله همينجا اين اشتباه اصلاح
مي گردد.
ترلان کره نسمان و هماست.که از سمت مادري پدربزرگش عقاب عامري است.

 

ترلان
ترلان

پي نوشت:
1- جالب است بدانيد که اسب Barb يا Berber همان اسب قوم بربر است.اين قوم در شمال افريقا زندگي مي کنند و حاصل هجوم اعراب به اين نواحي و دو رگه شدن نژاد اصليشان با اعراب هستند. (اگر فيلم معروف گلادياتور با بازي راسل کرو را ديده باشيد قومي که در اول فيلم با ارتش روم در حال جنگ هستند همان بربرها هستند.)اين قوم به بي رحمي و وحشي گري در تاريخ شهرت دارند و واژه Barbarism در زبان انگليسي به معني خشونت وحشيانه و بي رحمانه از همين قوم گرفته شده است به معني شيوه بربري. اسب بارب در حدود قرن هشتم و زماني که پاي مهاجمان عرب به اين منطقه رسيد شروع به شکل گرفتن کرد. اين اسب با خلق و خوي تند و تيز وزني سبک و قد 1.47-1.57 سانتي متر و ساختار بدن ورزشي و پر استقامت است. دم گير نيست و عموما يورتمه ي خوب و آهنگيني ندارد اما چهارنعلش خوب است.
در يک تئوري معقول درباره پيشينه اسب بارب عنوان مي شود که هجوم اعراب به شمال افريقا باعث به وجود آمدن قبايل دو رگه و نژاد بارب شد و از آنجا که اين حمله بعد از هجوم به سرزمين پارس اتفاق افتاد به احتمال بسيار بالايي اسب هايي که اعراب با خودشان به منطقه آوردند خون ايراني و ترک و ترکمن و اسب کاسپين نيز داشته اند.اين اسب ها با اسب هاي بومي منطقه آميخته شدند و نژاد بارب به وجود آمد. نژاد بارب در شکل گيري نژادهاي تروبرد، کوارتر امريکايي و استاندارد بِرِد نقش داشته است.

2- اولين نژاد ترکيبي ايران به نام چناران ثبت شده است که در زمان نادرشاه افشار براي به وجود آوردن نژادي از اسبها که بتوانند لشکر ايران را تا هند برسانند از آميزش متعدد نريان هاي عرب با ماديان هاي ترکمن به وجود آمد
در تلاش اول آميزش نريان هاي ترکمن با ماديان هاي عرب مورد آزمايش قرار گرفت که نتيجه مورد نظر حاصل نشد و شکل ديگر آميزش يعني سيلمي هاي عرب با ماديان هاي آخال تکه ترکمن امتحان شد.هدف توليد اسبي درشت تر و بلندتر از اسب هاي عرب و نزديکتر به قد و قواره ي اسب هاي ترکمن بود که مانند اسب عرب در زمين هاي سخت و سنگلاخ و در شرايط اقليمي دشوار استقامت خوبي از خود نشان بدهد همچنين مانند هر دو نژاد به قدري نجيب قابل اعتماد پر نفس صبور و قدرتمند باشد که بتواند اسلحه ها و تجهيزات جنگي و سربازان را با خودش حمل کند.
متاسفانه از نژاد چناران که يک نژاد ترکيبي ساخت بشر و از ميراث هاي فرهنگي اين خاک است جز خط و خطوطي و نقاشي هايي در کتاب هاي تاريخي چيز زيادي به جا نمانده است. اسب چناران امروزه در همان منطقه خراسان و به عنوان تيره اي از اسب ترکمن شناخته مي شود.
به وجود آوردن اين نژاد در تاريخ پرورش اسب ايران نقطه عطفي ست که با تدبير توليد کنندگان و پرورش دهندگانش و نتيجه مثبت بهم آميخته است. جا براي تحقيق و پژوهش براي علاقمندان زياد است.
بعد از نژاد چناران تيپ ترکيبي اسب نسبان کرمان در رتبه دوم قرار دارد.

3- مطالبي درباره ثبت نژاد در ژاپن را قبلا مطالعه کرده بودم نژادهاي ترکيبي حتا با قدمت هاي 50-60 ساله. درباره ي سخت کوشي ژاپني ها هيچ حرفي نيست. اهميت به پيشرفت کشورشان و اجتماع هاي زنبوري که در آن منافع جمع به هر چيز ديگر ارجحيت دارد. تمام تلاش ها و پيگيري هاي سازماندهي شده حمايت هاي دولتي و…
به نظرم فرهنگ برزيل بيشتر به فرهنگ مردمي ما شباهت داشت.مشکلات مالي، فراز و نشيب هاي تاريخي،آقازادگان و… اما باز هم برايم جالب بود که نيروهاي مردمي چطور يکديگر را پيدا کرده بودند و با حمايت از هم حمايت مسئولين را نيز به دست آورده بودند.
از آنجا که اين روزها اسب نسبان کرمان از بزرگترين دغدغه هاي فکري و امور کاري ام شده است اولين چيزي که به فکرم رسيد مقايسه اقدامات انجام شده و پيدا کردن راه هايي براي پيشرفت اقدامات و نتيجه گيري بهتر در روند کاري اسب نسبان کرمان بود. حتا اگر اين مقاله در يک جا به کمک اسب نسبان کرمان بيايد.علاقمندي را بيش از پيش جذب کند.راه را به يک تازه کار يا يک علاقمند کم تجربه نشان بدهد. قديمي تر ها را دلگرم کند و حتا باعث توليد موفق يک کره نسبان کرمان شود من نتيجه دلگرم کننده اي از نگارش اين مقاله گرفته ام.

4- با تشکر از:
– تمام اسب داران و اسب دوستان نسبان کرمان که در تهيه اين مقاله نهايت همکاري را با من داشتند.
– تمام دوستان آشنايان و اسب داران و اسب دوستاني که اسب هاي نسبان کرمانشان را به من نشان دادند و از گنجينه عکس ها و خاطراتشان در اختيار من قرار دادند تا در فرصت مناسب از آن ها استفاده کنم.
– تمام کساني که با تماس با کارگروه اسب نسبان کرمان پشتيباني و همکاري خود را اعلام کرده اند.
– از آقاي حميدرضا نوري که همواره در راه اسب نسبان کرمان از هيچ حمايت مادي و معنوي دريغ نکرده است و هربار امکان بازديد من از اين اسب ها را فراهم مي کند و همچنين از پايه گزاران کارگروه اسب نسبان کرمان است.
– تمام مردم منطقه و بخصوص شهر رفسنجان که همواره به من لطف داشته اند. اميدوارم که فعاليت هاي کارگروه اسب نسبان کرمان به ثبت ي کار ماندگار در اين منطقه و براي اين منطقه و خاک پاک سرزمين پارس.

نگارنده: ماندانا خطير

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید