نسل جدید سوارکاری حافظهی تاریخی عمیقی ندارند و شاید قهرمانهای دیروز رو نشناسند، امیر کلانتری رو از زاویه خودتون معرفی کنید.
من متولد سال پنجاه و سه هستم. از سن شش سالگی سواری میکنم. سوارکاری رو با آقای رضا قدیری شروع کردم و یه مدت با ایشون کار کردم و بعد با آقای علی رضایی و بعدش مستقل کارمو شروع کردم. من سال شصت و یک با آقای علی رضایی در کورس هم شرکت کردم و جاکی یا همون چابکسوار بودم. همزمان شروع به تمرین کردن به پرش کردم. سال اولی که تو مسابقات نوجوانان شرکت کردم و عضو تیم الف قهرمانی کشوری بودم و با اسب داز درنا عنوان آوردم. سال شصت و هفت با اسب شیربهمن تو قهرمانی کشور دوم شدم. بعد همین طور کار رو ادامه دادم تا سال
هفتاد و هفت و هفتاد و هشت دو تا دومی کشور گرفتم. سال هشتاد و سه قهرمان کشور شدم و سال هشتاد و چهار نایب قهرمان کشور شدم. اون موقع مثل الان نبود که یه اسب صد و چهل در اختیار داشته باشی. اگر اسبت آسیب میدید باید میرفتی از اول اسب میآوردی. والنتینو، ویکتوریا و وارنا رو من آوردم و کار کردم. من اول باشگاه کوهک بودم، بعدش همزمان با تاسیس باشگاه چیتگر اومدم اونجا. بعد از چیتگر یه مدت باشگاه کلاک بودم تو دورهای که کولاک و علیرضا خوشدل اون جا بودند. بعد اومدم باشگاه آریاسب. یه مقطعی هم باشگاه آقای روانبخش رو راه اندازی کردیم و یه شش سالی هم باشگاه شکوری بودم.
درباره اسب و کودکیتون برامون بگید؟
ما شرایط زندگی و منزلمون جوری بود که به باشگاه کوهک نزدیک بودیم. من قبلش از اسب میترسیدم و تمایلی به سواری نداشتم. قدیمترها یه اسب خیلی معروف چندو بود که آقای جهانبخش تو فیلم گالان ازش استفاده کرد و من اون اسبو خیلی دوست داشتم و همیشه اونو نوازش میکردم. من تو باشگاه کوهک اسبای از گشت برگشته رو تیمار میکردم.
ادامه ای مطلب را در نسخه کامل مجله شماره نه بخوانید.