برشی از گفتگو با اقای فرامرز باب الحوائجی

‌تاثیرگذارترین و‌خاطره سازترین اسب زندگی‌تون کدوم اسب بوده؟ گراف؟
گراف. از کره‌گی خودم باهاش کار کردم. نه سال پیش من بود از صبح تا شب باهاش زندگی کردم تا همین ششم شهریور که جابه جاش کردم و یه اسب دیگه گرفتم.

گذشته سوارکاری ایران رو‌ چطور می‌بینید؟
اسبای خوبی داره وارد می‌شه. بستر و زمین‌ها و مانژها درست شدن و این باعث پیشرفت سوارکاری می‌شه. بچه‌ها الان دارن خوب سواری می‌کنن و خودشون رو هم به سطح سوارکارای بین‌المللی رسوندن که نتیجه‌اش سومی آسیا بود که آقای پور رضایی گرفت. بچه‌ها الان دارن زحمت می‌کشن. قبل از انقلاب رو که من ندیدم اما بعد از انقلاب ما اسب از گنبد می‌گرفتیم و از کره‌گی کار می‌کردیم و هر کس زحمت بیشتری می‌کشید نتیجه بهتری می‌گرفت. الان هر کس پول بیشتری داره و می‌تونه اسب آماده‌تر بیاره نتیجه بهتری می‌گیره هرچند خودش هم باید استعداد داشته باشه و با اسب هماهنگ بشه اما قبلا بچه‌ها بیشتر کار می‌کردن تا پول. ناگفته نمونه الان هم هستند کسایی که خودشون کار می‌کنن اما انگشت شمارند. در گذشته شرایط برای همه یکسان بود و زحمت کشیدن و انتخاب درست اسب مهم بود.
سوارکاری امروز ما در چه جایگاهی است، نقصان و ‌برتری و‌نقطه مثبتش چیست؟
خوشبختانه در داوری پرش شرایط عادلانه است و حق کسی ضایع نمی‌شه.الان اوضاع برای مسابقه‌های بین‌المللی خیلی خوبه. به علاوه زمین و باشگاه‌ها که بهتر شدن. الان داره سالی دو تا مسابقه بین المللی تو ایران برگزار می‌شه. شرایط باشگاه‌ها به مسابقه‌های جهانی نزدیک‌تر ‌شده. پارکور چینی، شکل مانع‌ها، ساختار اصطبل‌ها همه رشد کردن که به ما میزبانی می‌دن. مثال همین باشگاه ابرش تو گرمای تابستون می‌تونید بیاید داخل اصطبل خنک بشید. اینو می‌خوام بگم که ما باید اول شرایط ایده‌آل رو برای اسبامون فراهم کنیم بعد چیزای دیگه. اسب از طبیعت خودش دور شده و داره تو یه باکس سه در چهار زندگی می‌کنه و بیست و سه ساعت اون تو محبوسه و یک ساعت میاد بیرون. ما اگه اسبو بشناسیم می‌دونیم باید باهاش چطور برخورد کنیم. ما باید باشگاه‌ها رو برای اسبا بسازیم نه برای آدم‌ها. اونا بیست و چهار ساعته تو اصطبلند نه آدم‌ها.

ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره چهار بخوانید.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید