مونوتن بودن صدای شما یک ویژگی شده اما این شاید در کار یک گوینده دیگر نقصان به حساب بیاد .اما این امضای صوتی شماست. چطور به این درک از خودتون رسیدید و به این سبک در گفتار و لحن و آوا. که مخاطب این مونوتون بودن رو تعبیر به آرامش و تعادل کنه و البته اطمینان. چیزی که درست به عکس نیاز و خواسته کورس هست.
سوال جالبی است. ببینید. من این درک رو دارم که دارم گویندگی میکنم و شومن نیستم. اگر کسی بخواد نمایش ببینه جایگاهش وجود داره. اینجا یک فضای ورزشی است. سوار در یک لحظه وارد میشه در یک لحظه پارکور رو شروع میکنه و در یک لحظه
کار رو تموم میکنه و منتظر نتیجهاش میمونه. شما تنها این سوال رو از من نکردید. یکی دو نفر دیگهام اینو از من پرسیدن و من بهشون گفتم اگر دنبال شو هستید دنبال من نیاید. من نمیتونم داد بزنم و سوارکار رو معرفی کنم. من عقیدهام هست که این ورزش یه ورزش فوق العاده محترمانه هست. من در جامعه سوارکاری هستم و دارم یک سری خانوادههای شریف ، خوب و نازنین رو میبینم. من جسارت نمیکنم به ورزشهای دیگه. همه خوب و محترمند. چون با سوارکارا نشست و برخاست دارم. من دارم یه مسابقه سوارکاری رو نگاه میکنم و شایسته میدونم. برو بچههای سوارکاری این قدر با منش هستند که همه چیز رو متوجه میشوند و نیازی به داد و قال نیست. گویندگی، آرامش، متانت، افتادگی نیاز داره. ببنید به نظرم در مسابقه سوارکاری نیاز به هیاهو نداریم. مثلا جام نشاطی، همیشه خانوادهی نشاطی در کنار من بودند. همیشه عزت و احترام اون استاد درکنار من بوده. باید همیشه احترام این استاد رو در دو سه روز مسابقه نگه داشت. به نظرم گویندگی با شومنی متفاوت هست.
اقتصاد گویندگی و صداپیشهگی در ایران ضعیف هست در تمامی شاخهها. چه نریتور بودن. چه دوبلور بودن و چه گوینده ورزشی بودن. چه توضیحی در این مورد به عرض بنده اضافه میفرمایید.
من یکی از دوستان خیلی خوبم که داور هم هستند و از گویندههای بسیار خوب صدا و سیما هم هستند و از ایشون بسیار آموختم، آقای منصوری همیشه سر صحبت رو باز میکردند و از وضعیت اقتصادی دوبله و گویندگی اظهار ناخرسندی میکردند. چون بچهها از نظر مسایل مالی خوب تامین نمیشند. البته ایشون میگفتند که بچههای دوبله تلویزیون در بیرون از سازمان هم مشغول هستند و برای گویندگی با پیشنهادهای خوبی مواجه میشند. امیدوارم براشون بیشتر هم باشه. دوبلوری معرکه است. معرکه است. معرکه است. این کار هنر واقعی است. هنر ناب هست و یکی از آرزوهای من این بود که برای چند ساعت دوبله رو انجام بدم که برام پیش اومد و به دلایلی من قبول نکردم.
چرا در گذشته رسانه از صدای ورزشکاری مثل مرحوم فرخ نجفی استفاده میکرد اما ظرفیت و توان صدای شما کمتر در رسانه جایی داشته و منحصر به میدان مسابقه شده؟
از اون روزی که ما شروع کردیم گوینده میدان بودیم و به صرافت گزارشگری برای عموم نبودیم. من احساس میکنم اون اطلاعات خوب مرحوم نجفی رو ندارم. چون تمرین نکردم و شاید کوتاهی کردم. بارها کنار ایشون نشستم، خدا رحمتشون کنه مرحوم نجفی از دوستای خوب من بودند اما چرا به این صرافت نیفتادم که کنارشون گزارش کنم. الان شما یادآوری میکنید چیز بدی نیست. اگر این کارو میکردم فرصت قشنگی بود. تنها یک بار صدای من در تلویزیون و فرامرزها رفت. مسابقه ریاست جمهوری. نمیدونم به خاطرتون میاد.
بله. سالن دوازده هزار نفری آزادی. جریان خداداد اصلانی.
بله. یادش به خیر. اون جا برای اولین بار من گزارش کردم.
گویندگی و صداپیشهگی یک هنر است. ارتباط شما با هنرهای دیگه چطور هست؟
من دوستی بسیار نزدیکی با جامعه هنرمندان دارم. در هر ردهای چه نقاش، چه سینما و تاتر و چه شاعری و هر چه در چهارچوب هنر باشه. من آثارشون رو به هر شکلی دنبال میکنم. در نمایشگاههای هنری حضور پیدا میکنم. میبینم از نزدیک. شعرهای قشنگ شونو میخونم. تاتر کمتر فرصت میکنم ولی فیلمهای سینمای ایران رو میبینم. احترام خاصی به این جامعه میگذارم. جامعه جمع و جور قشنگی هستند. روح میدن به زندگی همهمون.
از کتاب و فیلم و تاتر احیانا اگر دیدید برامون بگید.
خوشبختانه کتابهای زیادی من خوندم. اون هم به خاطر محیط و خانوادهام که پدر و برادر بزرگم کتابخونه داشتند و به کتاب میپرداختند. خوشبختانه پدرم ما رو از دیدن فیلمهای خوب هیچ وقت منع نکردند. بهترین و قشنگترین کتابی که خوندم بابا لنگ دراز بود. شاید صد بار این کتابو خوندم. اون کتاب چی بود؟ مزرعه حیوانات.
جرج ارول.
بله. جرج ارول. این رو هم آخرین بار برای بار چندم خوندم. این کتاب کاملا مندرس و کهنه شده بس که خوندمش.
گوینده خوب رو شنیدن گوینده خوب میکنه. چه موسیقی گوش میدید و از چه شاعری شعر میخوانید؟
من بیشتر موسیقی آرام رو گوش میدم. ترانههای قدیمی رو بیشتر گوش میکنم. من هیچ موقع احسان خان نتونستم با این موسیقی روز کنار بیام.
یک کلمه یا جمله در مورد این نامها برامون بفرمایید.
ابوالحسن تهامی. مرد فوق العاده، صدای ماندگار.
عادل فردوسیپور. بدک نیست. در سلیقه من نیست.
غلامحسین بنان. مردی که تکرار شدنی نیست. متین، خوش صدا، با احساس
نیما یوشیج. از شاعرهای پایه خوب. مردی که سهمی داره در ادبیات و شعر نو ما.
نورمحمد حبیبی. از پیشکسوتهای پرش و درساژ. مرد افتاده و خوب. امیدوارم بیش از این قدر این مرد نازنین رو بدونند.
منوچهر اسماعیلی. من به بچههای دوبلاژ خیلی احترام میگذارم. گیرندگی فیلم رو چند برابر میکنند.
منوچهر غروی. مرد زحمتکشی هستند. خودشون و خونوادهشون. هر جا موردی پیشنهادی بوده ظرف یک هفته پیگیری کردن. مثلا در مانژ سرپوشیده و جایگاه داوران، من پیشنهاد کردم که جلوش رو در زمستان ببندند و برای گرمایش کاری بکنند. هفته بعد که مسابقه بود این اتفاق افتاده بود و بچهها راحت بودند. اینها مدیرهای قوی ما هستند. انسان محترم و مدیری هستند.
علی حاتمی. افتخار تاتر و سینمای ایران. چهرهتکرار نشدنی که امیدوارم تکرار بشه.
عزت الله انتظامی. جز خاطرههای زندگی ما شدند. هنرپیشه به این قدری بنده ندیدم. ستون سینما.
ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره شش بخوانید.
برای دیدن بخش قبلی مصاحبه با انوشیروانی جمالی کلیک کنید.