اسب در اشعار بزرگان

در این مقاله قصد داریم ابیاتی کوتاه از اشعار شاعران بزرگ در مورد اسب و یا ابیاتی که در آن از کلمه استفاده و به هر نحوی به آن اشاره شده است را تقدیم شما کنیم.

«آن‌كس كه بداند و بداند كه بداند// اسب شرف از گنبد گردون بجهاند» / فخر رازی

«ابله شده‌ای، وفا ز زن می‌طلبی؟// اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟» / ناشناس

«اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر// رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود» / روحی

«اسب تازی دو تك رود به شتاب// شتر آهسته می‌رود شب و روز» / سعدی

«اسب تازی شده مجروح به زیر پالان// طوق زرین همه در گردن خر می‌بینم» / حافظ

«اسب فربه شود، شود سركش» / سنایی

«اسب لاغرمیان به كار آید// روز میدان، نه گاو پرواری» / سعدی

«اسب می‌تاخت با شکوه و دلیر// که کند فعل شیر بچه شیر» / مکتبی شیرازی

«اسبی که صفیرش نزنی می‌نخورد آب// نه مرد کم از اسب و نه می کمتر از آب است» / منوچهری دامغانی

«اگر اشتر و اسب و استر نباشد// کجا قهرمانی بود قهرمان را» / ناصرخسرو

«اگر سکندر با شاه هم‌سفر بودی// ز اسب تازی زود آمدی فرود به خر» / فرخی سیستانی

«ای بسا اسب تیزرو كه بمرد// خرك لنگ جان به منزل برد» / سعدی

«راه‌رو را فاقه و نعمت كند منع از سلوك// اسب راه آن است كو نه فربه و نه لاغر است» / علی‌شیر نوایی

«ز دریا برآمد یکی اسب خنگ// سرون گرد چون گور و کوتاه‌لنگ// دمان همچو شیر ژیان پر ز خشم// پلنگ و سیه خایه و زاغ چشم» / فردوسی

«مر سگان را عید باشد مرگ اسب// روزی وافر بود بی‌جهد و كسب» / مولوی

«نه برگزاف سکندر به یادگار نوشت// که اسب و تیغ و زن آمد سه‌گانه از در دار» / ابوحنیفه اسکافی

«هركسی را كه بخت برگردد// اسبش اندر طویله خر گردد» / ناشناس

«هست مامات اسب و بابا خر// تو مشو تر چو خوانمت استر» / سنایی

«یا رب این نو دولتان را بر خر خودشان نشان// كاین همه ناز از غلام و اسب و استر می كنند» / حافظ

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید