ماری بوسکامپ و آشنایی با او

ماری بوسکامپ

با ماری بوسکامپ آشنا شوید…

ماری بوسکامپ و پدربزرگش و یوهان فوتبالیست سابق هلندی…

ماری بوسکامپ، نوه فوتبالیست هلندی، مربی فوتبال، نماد – من او را “افسانه زنده” می نامم.

پدربزرگ یوهان – که به کشورش در فینال جام جهانی 1978 کمک کرد و برای فاینورد بازی کرد –  از استعداد، از جاه طلبی نوه هجده ساله اش که نماینده بلژیک است خوشحال است.

و روشی که ماری در همان اولین مصاحبه اش همه چیز را کاملاً بیان می کند. شاید از نظر ژنتیکی تعیین شود.

ماری، شما از خانواده‌ای هستید که عمدتاً روی فوتبال، بسکتبال و دوچرخه‌سواری متمرکز شده‌اید. لعنتی چطور وارد این دنیا شدی؟

ماری: من همیشه با اسب ها مشکل داشتم. اگر اسبی در خانه رد می شد، دلم می خواست آن را ببینم.

پدر و مادرم واقعاً اشتیاق و علاقه من را نداشتند. آنها اسب ها و اسب ها را خطرناک می دیدند. اما من به جست و خیز ادامه دادم، … شاید این نیز از نظر ژنتیکی تعیین شده باشد. (لبخند).

و سپس در یک لحظه مشخص، یک پونی به خانه Boskamp آمد؟

ماری: نه! فقط برای آن کمی زود بود. (لبخند).

من با طاق زنی شروع کردم. ژیمناستیک روی اسب. اما خیلی زود بیشتر خواستم. سپس توانستم مادر را متقاعد کنم که در ’t Schaef در بورنم ثبت نام کند، جایی که آنها عمدتاً با اسب های ایسلندی کار می کنند.

در واقع از آنجا شروع به سواری کردم.

به نظر من پریدن با اسب ایسلندی به این راحتی نیست…

ماری: درسته و پریدن همیشه آرزوی من بوده است.

عمو رودی که با اسب ها درگیر بود، اسبی داشت که فکر می کرد می تواند بپرد.

آن تسویه حساب در آن زمان چهار ساله بود… اما این به هیچ وجه راحت پیش نمی رفت، اما من مجبور بودم و می پریدم… شاید آنجا بود که پشتکارم را آموختم.

خوشبختانه برای من، در آن لحظه خواهرزاده ام از سوار شدن منصرف شد. اسب او، فلور، در آن زمان سیزده ساله بود.

اولین مسابقاتم را با او پریدم. 70 و 80 سانتی متر. همچنین چند بار برنده شد. اما من بیشتر و بالاتر می خواستم…

این هم یکی از ویژگی های شخصیتی من است.

آیا در آن زمان در خانه کمی اشتیاق بیشتری برای جاه طلبی های شما ماری بوسکامپ وجود داشت؟

ماری: مامان و بابا و پدربزرگ دیدند که منظورم این بود. که این یک هوس نبود. در یک نقطه خاص توانستم آنها را متقاعد کنم که به دنبال اسبی بهتر باشند.

اینطور شد که به نل رسیدیم. مسیر هنوز پر از دست انداز بود. …

من کاملاً اعتماد به نفسم را از دست داده بودم و سپس استین و استیون (ویرایشگر: استین و استیون ورمایر از STB Horses) واقعاً به من کمک کردند. اگر آنها را نمی دیدم، می توانست کاملاً متفاوت به نظر برسد.

و سپس اسب دوم آمد…

ماری: اینگونه بود که Less is More از Equinta (نوشته Edjas vh Merelsnest) به اینجا رسیدم. او مرا به 1.30 متر برد.

در این بین من قبلاً چند مسابقه بین المللی را با هر دو اسب پریده ام.

رویایم در حال تبدیل شدن به واقعیت است.

اما این به معنای کار سخت و یادگیری هر روز است.

زیرا هیچ چیز در ورزش به طور طبیعی به وجود نمی آید.

یوهان به وضوح از ماری لذت می برد که به آرامی از کلماتش خارج می شود. همه چیز با ذوق طبیعی گفته شد و در طول مصاحبه طوری صحبت می کرد که انگار سال هاست این کار را می کند.

برای ماری، اسب ها تمام زندگی او هستند. احتمالا در آن سن زندگی شما یک توپ بوده است؟

یوهان: درسته. یک بار در سن خیلی کم روی اسب نشستم. و زمانی که آن اسب روی یورتمه سواری بالا رفت، من پایین رفتم…

این مرا دیوانه کرد… هرازگاهی می روم و به ماری نگاه می کنم و چیزی که به نظرم وحشتناک است این است که وقتی ماری پریده است، باید سه یا چهار ساعت صبر کنم تا او دو دقیقه دیگر بپرد.

دو دقیقه اقدام… نه نود… این یعنی تطبیق زمانی که شما به دیدن گل فاینورد یا منچسترسیتی در حال چرخش عادت دارید؟

یوهان: اوه بله پسر. سپس آنجا می نشینم و به آن اسب ها نگاه می کنم.

این واقعاً تجربه ای کاملاً متفاوت از فوتبال یا دوچرخه سواری است.

اما وقتی ماری می پرد، فکر می کنم هیجان انگیز است. با اینکه هیچ ایده ای در موردش ندارم.

و من قصد ندارم با ماری یا افراد دیگر در مورد ورزشی که اساساً چیزی در مورد آن نمی دانم بحثی را شروع کنم.

اما آیا تشابهی از این ورزش با سایر ورزش ها می بینید؟

یوهان: تمرکز! باید خیلی متمرکز باشی.

و می توانید ببینید که آن سواران و آمازون ها باید متناسب باشند.

این روزها همه آنها ورزشکار هستند. پایدارسازی. کیلومترها پیاده روی و دوچرخه سواری.

اگر در شرایط بدنی خوبی باشید، تمرکز شما نیز خوب خواهد بود.

من به ورزش سوارکاری به عنوان یک ورزش واقعی نگاه می کنم.

همه چیز فقط باید در آن لحظه درست باشد. و دیدن ماری در حال تمیز کردن اصطبل اینجا مرا به زمانی برمی گرداند که به عنوان یک بازیکن جوان مجبور بودم کفش های بازیکنان دیگر را جلا بدهم و رختکن را تمیز می کردم.

ورزش شما را با پاهایتان روی زمین نگه می دارد.

آیا چیزهایی وجود دارد که شما با کار روزانه با اسب ها یاد گرفته اید ماری؟

ماری بوسکامپ: خیلی چیزها یاد می گیری. هر روز.

همچنین در مورد خود و برخورد با افراد دیگر.

من به لطف کار با اسب ها و بین اسب ها صبر بسیار بیشتری به دست آورده ام.

من هم خیلی آرامتر شده ام، به خودم توجه می کنم. و می توانم با دیگران همدلی بیشتری داشته باشم.

اما آنها حیوانات شگفت انگیزی برای کار و زندگی هستند. من در این زمینه کمی احساس امتیاز می کنم.

جاه طلبی های شما به ماری می رسد؟

تو فقط 18 سال سن داری و با این حال از نظر ذهنی به نظر من خیلی موفق هستی…

ماری بوسکامپ: البته ترجیحاً تا حد امکان (چشمک). اما من آن را راحت می کنم.

من قطعاً می خواهم برای آن وقت بگذارم.

با اسب ها نمی توان چیزی را مجبور کرد.

این چیزی است که من در این مدت یاد گرفتم.

چند سال پیش هرگز فکر نمی‌کردم در این سطح بپرم، اما احتمالاً می‌دانید که می‌خواهم دوباره محدودیت‌هایم را پشت سر بگذارم.

آیا او چنین چیزی را از تو دارد، یوهان… این جاه طلبی در ورزش؟

یوهان: اگر جاه‌طلبی ندارید، پس باید این کار را برای سرگرمی‌تان انجام دهید…

پس به اصطلاح به چند اسب نیاز ندارید.

اگر واقعاً چیزی را می خواهید، باید خیلی چیزها را پشت سر بگذارید.

در هر رشته ورزشی همینطور است.

یا واقعاً این کار را با ایده دستیابی به چیزی در آن انجام می دهید یا این کار را نمی کنید. این کاملاً انتخاب ماری است، ما همیشه از او در آن حمایت خواهیم کرد.

و آیا ویژگی های شخصیتی خاصی در نوه خود می بینید؟

یوهان: بله، او لجباز است (می خندد).

اما اگر می‌خواهید در ورزش موفق شوید، ممکن است ویژگی خوبی باشد.

این روزها نام شما ماری بوسکامپ در لیست شروع مسابقات بین المللی می بینیم…

ماری: از زمانی که با تیم STB به اینجا آمدم، واقعاً اوج گرفته ام.

هرگز فکر نمی کردم بتوانم در مسابقات «بین المللی» سوار اسب شوم.

اما در طول همه گیری کرونا، این تنها راه حل برای مدتی بود که بتوانیم در یک مسابقه شرکت کنیم.

سپس برای اولین بار به یک مسابقه بین المللی رفتم.

همه اینها در آن زمان برای من واقعاً جدید بود. من واقعا از راهنمایی هایی که در اینجا دریافت می کنم خوشحالم.

تکه‌های پازل یکی یکی به خوبی کنار هم قرار می‌گیرند و بعد متوجه می‌شوید که نه تنها باید بتوانید به خوبی اسب سواری کنید، بلکه افراد اطراف شما، تیم، نیز بسیار مهم هستند.

در ضمن یه کره از نل هم داریم. Vidalgo MB (Cardino 8 x Inshallah de Muze) توسط پیتر پاولز پرورش می یابد.

پیتر مرد پرورش دهنده ‘van’t Steentje’ است، جایی که چندین اسب برتر قبلاً متولد شده اند.

اطراف خود را با افراد مناسب احاطه کنید. این نیز از ویژگی های ورزشکاران برتر است…

ماری بوسکامپ: (متواضع) من قطعا هنوز یک ورزشکار برتر نیستم، اما در مسیر درستی پیش می روم.

من در حال حاضر تمام وقت هستم و خوب است که بتوانم بین آن دو سوار باتجربه سوار شوم.

آنها همچنین مدام به من راهنمایی و بازخورد می دهند که البته باعث تفاوت می شود.

همه اینها بسیار انگیزه دهنده است.

وقتی ماری را اینجا مشغول می بینید چه می کند؟

یوهان: اینکه من خیلی از اسب ها را نمی شناسم (می خندد). نه، جدی می گویم، فکر می کنم خوشحالم او را می بینم.

وقتی صحبت هایش را می شنوم، همیشه در مورد اسب هاست، در حالی که از او می پرسم حالش در مدرسه چطور است…

اگر او را ببینم که با لبخند بزرگی روی اسبش نشسته و از انجام کاری که انجام می دهد لذت می برد، برای من خوب است.

ماری بوسکامپ:

می دانم که همیشه می توانم روی او حساب کنم. او بسیار خوشحال است که در صورت امکان به من کمک کند.

به عنوان مثال با Jako به عنوان حامی لباس. CSU، Onetowin BV IT و Business Consultancy، دو حامی رسمی فاینورد نیز از من حمایت می کنند.

من نباید در مورد آن احمق باشم، این نیز به لطف تماس های پدربزرگ امکان پذیر است.

اما پدر و مادرم هم تا جایی که بتوانند از من حمایت می کنند.

شاید پدر هرگز فکرش را نمی کرد که در حال رانندگی با کامیون باشد و مامان هر روز بیشتر از شغلش با لباس های من دوباره بوی اسب می گیرد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید