برشی از گفتگو با نغمه خانجانی

پیشنهاد شما برای گفتگوی بعدی چه شخصی از جامعه سوارکاری است؟
تو جامعه سوارکاری به نظرم گرومینگ ضعیفی داریم. ما مهتر و سر مهتر نداریم تو این رشته. یه کارگر از افغانستان به ایران میاد و هیچ آشنایی با اسب نداره و ما یه اسب دویست یا سیصد میلیونی رو برای مراقبت در اختیار این مهتر می‌گذاریم/ کسی که بیشترین زمان رو با اون اسب می‌گذرونه و اون مهتر باید کاملا با کارهای اون اسب آشنا باشه. شاید اسب‌های مسابقه‌ای یک میلیاردی هم زیر دست مهترها باشند و باید تو کمیته

استعدادیابی و آموزش این مساله رو در نظر بگیرند که حتما باید برای این افراد برنامه داشتیم که در هر اصطبل باید یک سر مهتر داشته باشیم که به افراد زیر دستش آموزش بده که رفتار درست و اصولی با اسب چه چیزی هست. اگر شما به این مبحث رو بیارید برای سوارکاری ما مفید خواهد بود. مصاحبه با یه کارگر خیلی مهم هست و باید این سوال‌ها رو بپرسید که واقعا جوابش روآنالیز بکنید که این فرد چیزی در مورد اسب می‌دونه یا نه و ما چقدر در این زمینه عقب هستیم و باز هم تاکید می‌کنم این به جامعه سوارکاری کمک زیادی خواهد کرد.
در مورد رسانه‌های اسبی تو ایران و آلمان برامون بفرمایید.
من چون در کشورهای آلمان، اتریش و جمهوری چک سوارکارخارجی محسوب می‌شدم، خیلی از رسانه‌های این کشورها با من مصاحبه می‌کردند و مطلب تهیه کردند و فیلم گرفتند و در تلویزیون بردند. جالب این جاست که همگی این مصاحبه‌ها خاونده می‌شه و من درموردش از دوستانم بازخورد بسیاری گرفتم. اتفاقا در این چند سال اخیر در جامعه سوارکاری این تحول رسانه‌ای دیده می‌شه. مردم بیشتر به گزارش و مطلب و مصاحبه روی میارند. رسانه‌های سوارکاری در ایران نقش خوبی دارند و اینترنت هم در این گسترش رسانه‌ای سوارکاری نقش و کارکرد بسیاری داشته.
جمله‌ای برای پایان گفتگو بفرمایید.
من با اسب‌ها آرامش دارم و ندارم. طوری که هیچ وقت موبایل من خاموش یا سایلنت نیست چون من همیشه نگران حال‌شون هستم.

متن کامل این گفتگو را می توانید در مجله شماره هشت ایران هورسی بخوانید. 

 

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید