میشا محمدی - https://iranhorsey.com/tag/میشا-محمدی/ Sun, 28 Feb 2021 15:33:14 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.2.2 https://iranhorsey.com/wp-content/uploads/2021/08/fiveiconiranhorsey-100x100.png میشا محمدی - https://iranhorsey.com/tag/میشا-محمدی/ 32 32 برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی https://iranhorsey.com/%d8%a8%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ https://iranhorsey.com/%d8%a8%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/#respond Thu, 23 Aug 2018 12:27:58 +0000 http://new.iranhorsey.com/%d8%a8%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ اگر اگر عقربه ساعت معکوس می‌چرخید و زمان به عقب بر می‌گشت سوار کار می‌شدید؟باز هم سوارکار می شدم!در مورد شنبه‌های بدون اسب برامون بگید. (خنده)من شنبه‌ی بدون اسب‌سال‌هاست ندارم. چون شنبه‌ها هم در دانشگاه فدراسیون درس می‌دم. با وجود این که ما گاهی اوقات نیاز به استراحت و ریکاوری داریم، شنبه‌ها استراحت می‌کنم اما […]

The post برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
اگر اگر عقربه ساعت معکوس می‌چرخید و زمان به عقب بر می‌گشت سوار کار می‌شدید؟
باز هم سوارکار می شدم!
در مورد شنبه‌های بدون اسب برامون بگید.

(خنده)من شنبه‌ی بدون اسب‌سال‌هاست ندارم. چون شنبه‌ها هم در دانشگاه فدراسیون درس می‌دم. با وجود این که ما گاهی اوقات نیاز به استراحت و ریکاوری داریم، شنبه‌ها استراحت می‌کنم اما در کنار اسب‌ها.
بدترین لحظه‌ای که در دوستی با اسب داشتید چه لحظه‌ای بوده؟ شده این قدر از اسب متنفر بشید که نخواید دیگه هیچ اسبی رو ببینید؟
بدترین صحنه اسبیه که دل درد شده باشه. لحظه خیلی بد دیگه مرگ گابن که ضربه‌ی روحی عمیقی به من زد. احساس کردم یه تیکه از قلبم کنده شد. الانم که بهش فکر می‌کنم ناراحتم می‌کنه. در مورد سوال دوم هم باید بگم هیچ وقت. اما گاهی نیاز دارم چند روز کنارشون نباشم اما بیشتر از سه روز نشده.

ادامه ی این گفتگو را در مجله شماره چهار بخوانید.

The post برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
https://iranhorsey.com/%d8%a8%d8%b1%d8%b4%db%8c-%d8%a7%d8%b2-%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/feed/ 0
برشی از گفتگو با سرکار خانم میشا محمدی https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/#respond Tue, 07 Aug 2018 22:50:07 +0000 http://new.iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ مربی‌هاتون تو این سی سال کیا بودن ؟از پایه آقای حسین فکری و خانم هلن هاشمیان و بعد خود آقای بابک شکی منو انتخاب کردن و یه مربی دیگه هم بودن آقای هادی شجاعی که علاقه ما رو به اسب می‌دید و دوست داشت ما پیشرفت بکنیم و ایشون من رو به آقای شکی معرفی […]

The post برشی از گفتگو با سرکار خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
مربی‌هاتون تو این سی سال کیا بودن ؟
از پایه آقای حسین فکری و خانم هلن هاشمیان و بعد خود آقای بابک شکی منو انتخاب کردن و یه مربی دیگه هم بودن آقای هادی شجاعی که علاقه ما رو به اسب می‌دید و دوست داشت ما پیشرفت بکنیم و ایشون من رو به آقای شکی معرفی کردن. آقای شکی هم یه خاطره داشتن و می‌گفتن تو موشک بارون تهران تو همیشه می‌اومدی و گاهی فقط یه دور سوار می‌شدی. بعد آقای شکی اسب‌های قوی‌تری رو به من دادن و شروع کردیم با هم کار کردن. سال هشتاد هم یه کلاس مربیگری برای ما گذاشتن از طرف انجمن بانوان و مدرس‌مون آقای عزت الله وجدانی بودن و آقای داوود بهرامی بودن و در آخر قرار بود آقای رامین شکی آخرین امتحانو از ما بگیره و من تو اون کلاس تونستم مربی بشم. بعد از

بیست و یک سال فعالیت در باشگاه شکی من مستقل شدم و شروع به کار کردم تا به الان.حدودن ده ساله.
رنگ و شکل اولین اسبی که تو زندگی‌تون دیدید رو به خاطر می‌آرید؟
اسب کهری که اون آقای پیرمرد داشت. اون موقع پنج ساله بودم و رنگ اسبارو نمی‌دونستم اما الان می‌دونم اون اسب کهربوده.

ادامه ی این مطلب را در نسخه کامل مجله شماره چهار بخوانید.

The post برشی از گفتگو با سرکار خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%b3%d8%b1%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/feed/ 0
برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/#respond Thu, 26 Jul 2018 20:33:46 +0000 http://new.iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/ داستان دوستی‌تون با اسبو از اولین پا رکاب شدن تا الان می‌فرمایید؟من تو خونواده‌ای نبودم که اسبی یا سوارکار باشن. وقتی خیلی کوچیک بودم به حیوون‌ها مخصوصا اسب خیلی علاقه داشتم و عکس اسب رو وقتی می‌دیدم به وجد می‌اومدم و هیجان زده می‌شدم. یادم هست خیلی بچه بودم که یه سفر رفتیم شمال و […]

The post برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
داستان دوستی‌تون با اسبو از اولین پا رکاب شدن تا الان می‌فرمایید؟
من تو خونواده‌ای نبودم که اسبی یا سوارکار باشن. وقتی خیلی کوچیک بودم به حیوون‌ها مخصوصا اسب خیلی علاقه داشتم و عکس اسب رو وقتی می‌دیدم به وجد می‌اومدم و هیجان زده می‌شدم. یادم هست خیلی بچه بودم که یه سفر رفتیم شمال و من از دور یه پیرمردو دیدم که چند تا اسبو می‌آورد و مردم سوار می‌شدن و من خیلی دلم می‌خواست سوار شم. یه عکس خیلی قدیمی هم دارم که سوار اون اسب هستم. بعد یه مسافرت رفتم خارج از کشور به دیدن دایی‌ام که اون‌جا زندگی می‌کنه خیلی غیر ارادی هر روز می‌رفتم یه اصطبل که نزدیک خونه اونا بود و اسبارو نگاه می‌کردم. اون جا امن بود و من خودم می‌رفتم و با اسبا صحبت می‌کردم. اینها خاطراتیه که مادرم تعریف می‌کنن به من گفتن که ما وقتی برگشتیم ایران، تو یه نقاشی برام کشیدی و گفتی

که من نامه‌ای نوشتم به اون اسبه و از من خواستی این نامه رو برای اسبه بفرستم و از اینجا فهمیدم که تو خیلی جدی هستی و خیلی این حیوون رو دوست داری. این‌ها مال دوران قبل مدرسه هست که براتون می‌گم. بعد خیلی اتفاقی یکی از سوارکارای قدیمی که از دوستان اقوام ما بودن اومدن خونه ما. نمی‌دونم شما خاطرتون هست آقای پزشک نیا؟

آقای فرامرز پزشک نیا؟
بله. ایشون گفتن یه باشگاه هست اطراف اوین. باشگاه شکی و من رفتم اون‌جا و تا الان هم سواری رو ادامه دادم. از سال شصت و شش تا الان. سی ساله.

ادامه ی این مطلب را در نسخه کامل شماره چهار بخوانید.

The post برشی از گفتگو با خانم میشا محمدی appeared first on ایران هورسی.

]]>
https://iranhorsey.com/%da%af%d9%81%d8%aa%da%af%d9%88-%d8%a8%d8%a7-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%b4%d8%a7-%d9%85%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c/feed/ 0