یک روز از زندگی سوارکاریتون رو برای ما شرح میدید؟
بعضی ها شاید این ایدهی منو نداشته باشن. من دوست دارم وقتی وارد اصطبل میشم هیچکس نباشه.
دوست دارم تنها باشم. حتا کارگرم هم نباشه
چون این بهم حس بهتری میده. با این حس من میرم تو آرامش مطلق اسبامو بررسی میکنم. اونهام با آرامش و بی صدا فقط منو میبینن و حس
ارتباط خوبی بین من و اسبا برقرار میشه و اون جا میتونم حال اسبهامو بفهمم و برای روزم برنامهریزی کنم. بعدش شاگردهام میان و من سعی میکنم
اسبای حرفهای و مسابقهای مو کار کنم چون شرایط و انرژی بدنی و ذهنی بهتری دارم و این اسبها انرژی بیشتری ازم میگیره. بعد از سوار شدن
به این اسبا شروع میکنم با شاگردا و بچهها کار میکنم.
متن کامل این مصاحبه را در مجله ی شماره 5 مطالعه کنید