خاطرات، مصاحبهها و گفتوگوی اسبی
درباره اسبی که اخیرن از دست دادی برامون صحبت کن. من خودم از نزدیک شاهد بودم خیلی تلاش کردی که اسب برگرده.
ویلسون نشان داد که خیلی اسب خوبیه. این اسب برای من رزومهی خیلی خوبی شد. همه گفتن حمید با کمترین پول این اسبو آورده ایران. من این اسب رو دوازده سیزده هزار یورو خریدم و باهاش صد و چهل نتیجه گرفتم. خیلی دوستش داشتم. من این اسبو هیچ وقت تنبیه نکردم. به نظرم سلطان اصطبلم بود.
لطفا خيلى خلاصه برنامهی كاريِ هفتگى يك اسب با قد ١٧٠ و كمر خيلى بلند و دست و پاى كوتاه ولى سالم رو در لول ١٣٥ توضيح بديد. سن اسب ٩ سال و اسب گردنی کوتاه دارد.
خب حالا این اسب رو از کجا پیدا کنیم؟ باید پیداش کنم سوارش بشم و در موردش بگم. باید اون اسب رو ببینی و تو همون لحظه ببینی مشکل از کجاست، ضعف تو کمره یا تو دست و پا یا اصلن ضعف تو مغزشه. این دیدن در لحظه برنامهی کاری رو میسازه برای اون اسب. شما نمیشه از راه دور یه کار روزمره رو برای اون اسب در نظر بگیری. باید باشه و ببینی.
امیر از بیوگرافی خودت برامون بگو. چی شد یه افسر ارتش با درجه سروانی اومد تو اسب و سوارکاری؟
من امیرزاهدی متولد سال هزار و سیصد و شصت و پنج در تهران هستم. فوق لیسانس روانشناسی بالینی دارم. من از بچهگی بزرگترین علاقهام و بزرگترین لذتم و بزرگترین تفریحم این بود که اسب رو بتونم از نزدیک ببینم و شرایطم از نظر خانوادهگی مثل خیلی از دوستان سوارکار نبود. من کسی رو نداشتم که تو اسب باشه. هیچکدوم از اقوام و بستگان و نزدیکانم توی اسب نبودند و هیچ ارتباطی با اسب نداشتند و این شوق و علاقهی بی
شما رو همهی جامعهی سوارکاری میشناسند. متشخص و آرام هستید و بی حاشیه. برای بیشتر دونستن از شما چه کنیم؟ مایلید از گذشته تا این لحظه رو برامون بگید.
من سواری رو تو هفت، هشت سالگی از باشگاه شکی شروع کردم. نه به صورت حرفهای، جلسهای میرفتیم تو همون لنژ برقی و اون جا سوار میشدیم. سال شصت و هشت یا شصت و نه بود. من متولد شصت هستم. یکی دو سال بود میاومدم و سوار میشدم. بعد از لنژ برقی به یه مرحلهای رسیدم که دیگه تو مانژ سوار میشدم. بعد یکی دو سالی وقفه افتاد و دوباره شروع کردم با خانم بیتا وحدتی که اون زمان همسر آقای بابک خان
تاثیر سوارکاری و حرفهتون رو بر زندگی شخصیتون چطور میبینید؟
آدم نقصهای خودش رو باید بدونه و به زبون بیاره. این خودش پیشرفته. من اعتماد به نفس پایینی داشتم. الان خیلی بهتر شدم. بعد از سواری روبرو شدن با مشکلاتم تو زندگی خیلی بهتر شد. این از وقتی یه مخاطبم اسب شد. یک بار یکی از دوستانم ازم پرسید با فلانی بحثت شد، چه کار کردی؟ من گفتم اگر اسبی گهگیری کنه یه روز . شما فردا سوارش نمیشی؟ عصبانی شد و گفت شماها همه مثالهاتون از اسبه.
پیشنهاد شما برای گفتگوی بعدی چه شخصی از جامعه سوارکاری است؟
تو جامعه سوارکاری به نظرم گرومینگ ضعیفی داریم. ما مهتر و سر مهتر نداریم تو این رشته. یه کارگر از افغانستان به ایران میاد و هیچ آشنایی با اسب نداره و ما یه اسب دویست یا سیصد میلیونی رو برای مراقبت در اختیار این مهتر میگذاریم/ کسی که بیشترین زمان رو با اون اسب میگذرونه و اون مهتر باید کاملا با کارهای اون اسب آشنا باشه. شاید اسبهای مسابقهای یک میلیاردی هم زیر دست مهترها باشند و باید تو کمیته
دانیال محزون از سوارکاران شرکتکنندهی در ردههای بالای پرش با اسب و یکی از تامین کنندهگان اسب پرشی برای سوارکاری ایران است. بارزترین خصوصیت شخصیتی او روابط عمومی بسیار قوی است و دیگرانی که با او مراودهی کاری داشتهاند از سهلگیری و تلاش او برای شکلگیری دوسویهی روند یک خرید و فروش اسبی خبر دادهاند.
به کدام سوارکار ایرانی علاقه دارید و چرا؟
سوارکارای ایرانی همه بچههای من هستند. برای من عزیزند. اوج و فرودشون برای من مهمه. براشون آرزوی چیزهای خوب دارم.
در مورد رسانههای اسبی برامون بفرمایید.
اگر فرزند سروان امیری نبودید چقدر احتمال داشت سوارکار میشدید؟
صفر(قاطع) اگر سوارکار نمیشدم نقاش میشدم. خیلی علاقه به نقاشی کشیدن دارم.
در مورد اقلیم و منطقههای جغرافیایی خاص که سوارکارسازند صحبت کنید.
چرا یک سوارکار رییس فدراسیون ایران نشده و اگر شما رییس بودید تیتر وار برای ارتقا سواری ایران چه میکردید؟
فدراسیون خواسته که خیلی کارا به جلو رفته. واردات اسب، مسابقههای بینالمللی، همین ساخت باشگاه بام، اگر فدراسیون چوب لای چرخ میگذاشت این اتفاقها نمیافتاد. فدراسیون خواسته که سوارکاری پیشرفت بکنه. من اگر رییس فدراسیون بودم یه
چرا چوگان ما تماشاگر نداره؟
تو ایران این جوریه. زمین چوگان شش برابر زمین فوتباله. دور تا دور زمین تو دبی و آرژانتین ماشینها صف میکشن برای دیدن مسابقه. تو انگلیس کنار زمین خونوادهها میشینند و پیکنیک میکنند کنار زمین و باربیکیو و غذا درست میکنن. و همزمان بازی رو نگاه میکنند.شاید دور زمین پنج یا شش هزار نفر نشسته باشن. توی ایران ورزشهای پرش و کورس رو بورس هستش. چوگان خیلی کم تماشاگر داره هر چند الان وضع بهتر از قبل شده. این پخش تلویزیونی تاثیر خیلی زیادی داشت و خیلی جمعیت اومده بود برای
درمورد حضورت در اردوی تیم ملی صحبت کن.
تشنهی یادگرفتنم، میدونم هرچی یادبگیرم کمه، با نگاه کردن هم خیلی چیزا میشه یاد گرفت. از یه سواری که پایینتر از منه دوست دارم یاد بگیرم تا سواری که بالاتر از منه، خیلی با نگاه کردن یاد میگیرم، استنی میدونه و اگه بگذارن کار کنه و انتخاب